خیلی قشنگه حتمااابخونینش زیاد وقت عزیزتون رونمیگیره
رازهایت را به 2✌ کس بگو.
⚡خودت👉 خدایت👆
در تنگنا به ✌ 2چیز تکیه کن :
⚡صبر 👆 نماز👉
در دنیا مراقب ✌چیز باش:
⚡پدر ❤ مادر❤
از ✌ چیز نترس که به دست خداست:
⚡روزی 👆 مرگ👆
📌قـــبـــر هـــر روز پنـــج مرتبـــه انسان را صـــدا می زند
♥•٠·
◀قـــال رســـول الله :
◄ ☝قـــبـــر هـــر روز پنـــج مرتبـــه انسان را صـــدا می زند :
📢1- من خانه فقر هستم با خودتان گنج بیاورید
📢2- من خانه ترس هستم با خودتان انیس بیاورید
📢3- من خانه مارها و عقرب ها هستم با خودتان پادزهر بیاورید
📢4- من خانه تاریکی ها هستم با خودتان روشنایی بیاورید
📢5- خانه ریگ ها و خاک ها هستم با خودتان فرش (زیر انداز) بیاورید
1⃣) گنج : لا اله الا الله
2⃣) انیس : تلاوت قرآن
3⃣) پادزهر: صدقه , خیرات
4⃣) چراغ : نماز نماز شب
5⃣) فرش : عمل صالح
📙گامی👣 بسوی سعادت📙
@Atre_khoda
بسم االله الرحمن الرحیم
علامه طباطبایی شناسی
سید محمدحسین قاضی طباطبایی تبریزی، معروف به علامه طباطبایی (زاده ۱۲۸۱ خورشیدی در تبریز، درگذشته ۲۴ آبان ۱۳۶۰ در قم) نویسنده تفسیر المیزان، فقیه، فیلسوف، عارف، حکیم و مفسر قرآن شیعه ایرانی است.
اهمیت وی به جهت زنده کردن حکمت و فلسفه و تفسیر در حوزههای تشیع بعد از دورهٔ صفویه بودهاست. به ویژه اینکه وی به بازگویی و شرح حکمت صدرایی بسنده نکرده، به تأسیس معرفتشناسی در این مکتب میپردازد. همچنین با انتشار کتب فراوان و تربیت شاگردان برجسته در دوران مواجهه با اندیشههای غربی نظیر مارکسیسم به اندیشه دینی حیاتی دوباره بخشیده، حتی در نشر آن در مغرب زمین نیز میکوشد.
زندگی علامه طباطبایی را میتوان به چهار دوره تقسیم کرد:
1. دوره کودکی و نوجوانی که در تبریز سپری شد.
2. دوره تحصیل در حوزه علمیه نجف
3. دوره بازگشت به تبریز و اشتغال به کشاورزی
4. دوره هجرت به قم و تدریس و تألیف و نشر معارف دینی
دوره کودکی و نوجوانی
در سال ۱۲۸۱ در تبریز متولد شد. در پنج سالگی مادر و در نه سالگی پدر خود را از دست داد. وصی پدر او و تنها برادرش محمدحسن الهی طباطبایی را برای تحصیل به مکتب فرستاد. تحصیلات ابتدایی شامل قرآن و کتب ادبیات فارسی را از ۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶ فراگرفت و سپس از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ به تحصیل علوم دینی پرداخت و به تعبیر خود «دروس متن در غیر فلسفه و عرفان» را به پایان رساند.
سید محمد حسین به مدت شش سال (۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶ خ) پس از آموزش قرآن که در روش درسی آن روزها قبل از هر چیز تدریس میشد آثاری چون گلستان، بوستان و … را فراگرفت. علاوه بر آموختن ادبیات، زیر نظر میرزا علینقی خطاط به یادگیری فنون خوشنویسی پرداخت. چون تحصیلات ابتدایی نتوانست به ذوق سرشار و علاقه وافر ایشان پاسخ گوید به همین دلیل به مدرسه طالبیه تبریز وارد شد و به فراگیری ادبیات عرب و علوم نقلی و فقه و اصول پرداخت و از سال ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۴ هـ. ش مشغول فراگیری دانشهای مختلف اسلامی شد.
تحصیل در نجف اشرف
او بعد از تحصیل در مدرسه طالبیه تبریز همراه برادرش به نجف میرود و ده سال در نجف به تحصیل علوم دینی میپردازد. طباطبایی علوم ریاضی را در نجف نزد سید ابوالقاسم موسوی خوانساری نوه سید ابوالقاسم خوانساری (میرکبیر) فراگرفت. او دروس فقه و اصول را نزد استادانی چون محمد حسین نائینی و محمدحسین غروی اصفهانی خواند و مدت درسهای فقه و اصول ایشان در مجموع ده سال بود.
استاد او در فلسفه حکیم متأله، سید حسین بادکوبهای بود که سالیان دراز در نجف در کنار برادرش سید محمدحسن الهی طباطبایی، نزد او به درس و بحث مشغول بودند.
همچنین معارف الهیه، تفسیر قرآن به قرآن، حکمت و فلسفه، اخلاق و فقه الحدیث را نزد سیدعلی قاضی طباطبایی آموخت و در عرفان تحت نظر و تعلیم و تربیت او رشد یافت. محمود امجد نقل میکند که «حال علامه، با شنیدن نام سید علی قاضی دگرگون میشد.
بازگشت به تبریز
علامه در مدتی که در نجف مشغول تحصیل بودند به علت تنگی معیشت و نرسیدن مقرری که از ملک زراعیشان در تبریز بدست میآمد مجبور به مراجعت به ایران میشود و مدت ده سال در قریه شادآباد تبریز به زراعت و کشاورزی مشغول میشوند. فرزند ایشان مهندس سید عبدالباقی طباطبائی میگوید: خوب به یاد دارم که، پدرم دائماً و در تمام طول سال مشغول فعالیت بود و کار کردن ایشان در فصل سرما در حین ریزش باران و برفهای موسمی در حالی که، چتر به دست گرفته یا پوستین بدوش داشتند امری عادی تلقی میگردید، در مدت ده سال بعد از مراجعت علامه از نجف به روستای شادآباد و بدنبال فعالیتهای مستمر ایشان قناتها لایروبی و باغهای مخروبه تجدید خاک و اصلاح درخت شده و در عین حال چند باغ جدید احداث گردید و یک ساختمان ییلاقی هم در داخل روستا جهت سکونت تابستانی خانواده ساخته شد و در محل زیرزمین خانه حمامی به سبک امروزی بنا نمود. طبقه زیر این اتاقها انبار آب شرب منزل بود که در صورت لزوم بایستی از درب آن به داخل خم شده و ظرف آب شرب را پر کنیم. چون خانه فاقد آشپزخانه بود پختوپز هم در داخل اتاق انجام میگرفت - در حالی که مادر ما به دو مطبخ (آشپزخانه) ۲۴ متر مربعی و ۳۵ متر مربعی عادت کرده بود که در میهمانیهای بزرگ از آنها به راحتی استفاده میکرد - پدر ما در شهر قم چند آشنای انگشت شمار داشت که یکی از آنها سید محمد حجت کوهکمری بود. اولین رفتوآمد علامه به منزل آقای حجت بود و کمکم با اطرافیان ایشان دوستی برقرار و رفتوآمد آغاز شد. علامه طباطبایی در ابتدای ورودش به قم به قاضی معروف بود، چون از سلسله سادات طباطبایی هم بود، خودش ترجیح داد به طباطبایی معروف شود. با ظاهری ساده، عمامهای کوچک و قبایی از جنس کرباس آبی رنگ و دکمههای باز قبا و بدون جوراب با لباس کمتر از معمول، در کوچههای قم تردد داشت و در ضمن خانهٔ بسیار محقر و سادهای داشت.
مهاجرت به قم
طباطبایی بعد از مدتی اقامت در تبریز تصمیم میگیرد به قم برود و بالاخره تصمیماش را در سال ۱۳۲۵ عملی میکند.
تدریس در قم
برطبق نقل دینانی، پس از مدتی که به اصرار برخی علما مجلس درس روزانهٔ اسفار او تعطیل شد، با اصرار طلاب، تدریس شفا را آغاز نمود. در این میان، وی به تشکیل کلاسهای شبانهٔ اسفار پرداخت که هفتهای دو شب (شب پنجشنبه و جمعه) و به صورت سیار در خانهٔ شاگردان تشکیل میشد و تعداد معدودی (کمتر از ده تن) شاگرد ثابت در آن شرکت میکردند. حضور در این کلاسها بدون اجازهٔ خود او مقدور نبود. دینانی معتقد است محتوای این کلاسها بیشتر درس خارج فلسفه بود
حلقه فلسفی همراه با هانری کربن
از دیگر اتفاقات حیات فکری علامه در دوره زندگی در قم، آمدن هانری کوربن از فرانسه به ایران و ملاقات با علامه طباطبایی در قم و تهران است. این ملاقاتها که باعث شکلگیری حلقه فلسفی مهمی در آن دوران میشود، به همت هانری کربن تشکیل شد و بسیاری از فلاسفه بعدی ایران معاصر به همراه کربن در محضر علامه طباطبایی به فلسفه آموزی و مباحث عمیق فلسفی پرداختند. کربن فیلسوفی هایدگری بود که در پی پاسخهای بیجواب خود، در نهایت سر از ایران درآورده بود تا در حضور علامه طباطبایی به عنوان مفسر فلسفه شیعی، پاسخهایی برای پرسشهای بیجواب خود بیابد. خود کربن اذعان داشت که علامه پاسخهای دقیق و قانعکنندهای به او میدادهاست. کربن هنگامی که به ایران آمد، با بسیاری از استادان ایرانی ارتباط برقرار نمود. با این حال علاقه کربن بیشتر در جهت ارتباط با اساتیدی بود که به ادبیات، هنر و فلسفه ایرانی میپرداختند و نه افرادی که تحت عنوان «روشنفکر» شناخته میشدند و غالباً از میان کسانی بودند که مدتی در غرب به تحصیل پرداخته بودند. در همین دوره کربن به اتفاق علامه طباطبایی، حلقهای فلسفی را در تهران تشکیل دادند. جلسات در منزل احمد ذوالمجد طباطبایی که از وکلای شیفتهٔ فلسفه الهی بود برگزار میگردید.
هم کربن و هم علامه بر نقش تأویل در معرفت تأکید داشتند. علامه طباطبایی معتقد بود معنویت حقیقی بدون تأویل غیرممکن است؛ و این افق مشترکی در مقابل آندو فیلسوف قرار میداد که بتوانند با یکدیگر به گفتگو بنشینند. جلسات با حضور غالب استادان ایرانی فلسفه و الهیات مدتها در شمال تهران برگزار میگردید و بحثهای پردامنهای در باب فلسفه شیعی در آن جا درمیگرفت. ارتباط با اساتیدی چون علامه و سید جلال الدین آشتیانی، یکی از مهمترین اتفاقات در زندگی کربن بود؛ چرا که او معتقد بود اینان ادامهدهندگان همان حکمت الهیای هستند که از ایران باستان تاکنون چراغ آن در ایران خاموش نگشتهاست. از نظر کربن تفکر ایرانی نگهبان و حافظ میراثی است که فراتر از یک نگرش ملی محدود، همچون یک عالم معنوی است که در آن میهمانان و زایرانی که از نقاط دیگر آمدهاند مورد پذیرش و پذیرایی قرار گرفتهاند. کربن عمیقاً اعتقاد داشت که حکمت ایرانی- اسلامی، حکمتی زوال ناپذیر است و همواره از «استعداد زوال نا پذیر روحیه ایرانی» سخن میگفت.
استادان
سید علی قاضی، مهمترین استاد او و مؤثرترین شخص در تربیت روحی وی بود بهطوریکه خود او گفتهاست:
«ما هر چه داریم از قاضی داریم.»
مرتضی طالقانی
سید حسین بادکوبهای
سید ابوالقاسم خوانساری (میرصغیر)
محمدحسین غروی اصفهانی
میرزا حسین نائینی
سید محمد حجت کوهکمری
تألیفات و آثار
نوشتار اصلی: آثار علامه طباطبایی
علامه طباطبایی دو اثر شاخص دارد، که بیشتر از سایر آثار وی مورد توجه قرار گرفتهاست.
نخست تفسیر المیزان است، که در ۲۰ جلد و طی ۲۰ سال به زبان عربی تألیف شدهاست. در این تفسیر، از روش «تفسیر قرآن به قرآن» استفاده شدهاست، و علاوهبر تفسیر آیات و بحثهای لغوی در بخشهایی جداگانه با توجه به موضوع آیات مباحث روایی، تاریخی، کلامی، فلسفی و اجتماعی نیز دارد. این اثر به دو شکل منتشر شدهاست: نخست در چهل جلد، و سپس، در ۲۰ جلد. این اثر توسط سیدمحمد باقر موسوی همدانی به زبان فارسی ترجمه شدهاست.
اثر مهم دیگر او اصول فلسفه و روش رئالیسم است. این کتاب شامل ۱۴ مقالهٔ فلسفی است، که طی دهههای ۲۰ و ۳۰ شمسی تألیف شده و توسط مرتضی مطهری و با رویکرد فلسفهٔ تطبیقی شرح داده شدهاست. این کتاب نخستین، و یکی از مهمترین کتابهایی است که به بررسی مباحث فلسفی، با توجه به رویکردهای حکمت فلسفی اسلامی و فلسفهٔ جدید غربی پرداختهاست.
آثار محمدحسین طباطبایی (به استثنای تفسیر المیزان) را میتوان به دو بخش تقسیم کرد:
کتابهای به زبان عربی
کتاب توحید که شامل ۳ رسالهاست:
رساله در توحید
رساله در اسماءالله
رساله در افعال الله
کتاب انسان که شامل ۳ رسالهاست:
الانسان قبل الدنیا
الانسان فی الدنیا
الانسان بعد الدنیا
رساله وسائط که البته همگی این رسالهها در یک مجلد جمعآوری شده و به نام هفت رساله معروف است.
رسالة الولایه
رساله النبوة و الامامه
بدایة الحکمة
نهایة الحکمة
(این دو کتاب از متون درسی فلسفی حوزه و دانشگاه محسوب میشود)
کتابهای به زبان فارسی
شیعه در اسلام
قرآن در اسلام (به بحث دربارهٔ مباحث قرآنی از جمله نزول قرآن، آیات محکم و متشابه ناسخ و منسوخ و… پرداختهاست)
وحی یا شعور مرموز
اسلام و انسان معاصر
حکومت در اسلام
سنن النبی (دربارهٔ سیره و خلق و خوی پیامبر اسلام در بخشهای مختلف زندگی فردی و اجتماعی ایشان است)
اصول فلسفه و روش رئالیسم (در مورد مبانی فلسفی اسلامی و نیز نقد اصول مکتب ماتریالیسم دیالکتیک است.
علی و فلسفه الهی
خلاصه تعالیم اسلام
رساله در حکومت اسلامی
نسبنامه خاندان طباطبایی (اولاد امیر سراج الدین عبدالوهاب)
شرحی کوتاه بر دیگر آثار
بدایهالحکمه
کتابی که یک دوره تدریس فشرده فلسفه برای دوستداران علوم عقلی در قم و سپس دانشگاههای کشور شد.
نهایه الحکمه
این اثر برای تدریس فلسفه با توضیحی بیشتر، عمقی افزون تر و سطحی عالی تر تدوین شدهاست.
حاشیه بر کفایه
کتابی اصولی پیرامون قوانین استنباط است.
مجموعهٔ مذاکرات با پروفسور هانری کربن
او که محققی فرانسوی است پیرامون چگونگی شیعه و مباحث اعتقادی و… مذاکراتی با وی داشته که در این کتاب وجود دارد.
رساله انسان قبل از دنیا، در دنیا و بعد از دنیا
این کتاب که اکنون با نام «انسان از آغاز تا انجام» ترجمه شدهاست مباحثی مفید از عوالم سهگانه ماده، مثال و عقل مطرح کرده و پیرامون شبهات و دغدغه خاطر جوانان مطالبی بسیار مفید و لازم ارائه کردهاست.
در محضر علامه طباطبائی
این کتاب توسط محمد حسین رخشاد نوشته شدهاست و شامل پرسشها و پاسخهای زیادی در موضوعات مختلف از علامهاست.
شیعه در اسلام
علامه این کتاب را برای معرفی عقاید شیعه بهطور عقلانی نوشتهاست.
ولایتنامه
این یک رساله عرفانی از وی است که همایون همتی آن را ترجمه کردهاست و انتشارات روایت فتح آن را منتشر کردهاست.
شاگردان
قابل توجهاست بخش بزرگی از رهبران روحانی انقلاب ایران شاگردان مشترک سیدمحمدحسین طباطبایی و روحالله خمینی هستند. علامه شاگردان زیادی تربیت کرد، که در زیر نام برخی از مهمترین آنها ذکر میگردد:
مرتضی مطهری
محمد جواد باهنر
محمد واعظزاده خراسان
محمدتقی مصباح یزدی
امام موسی صدر
عبدالله جوادی آملی
سید محمد حسینی بهشتی
حسن حسنزاده آملی
محمود امجد
سید عبدالله فاطمی نیا
عزیزالله خوشوقت
غلامحسین ابراهیمی دینانی
سید عزالدین حسینی زنجانی
محمدرضا نکونام
سید جلالالدین آشتیانی
علی قدوسی
محمد مفتح
ابراهیم امینی
حسین علی منتظری
سید محمدحسین حسینی طهرانی
علی پهلوانی تهرانی
ناصر مکارم شیرازی
حسین نوری همدانی
سید علی خامنهای
سید محمد خامنهای
سید حسین نصر
حسین مظاهری
علی اصغر کرباسچیان
محمدرضا مهدوی کنی
محسن مجتهد شبستری
سید محمد ضیاءآبادی
مجتبی تهرانی
همچنین بسیاری از روشنفکران در جلسات مباحثه از ایشان بهره گرفتند. از آن جمله میتوان به جلسات مباحثه با هانری کربن اشاره کرد، که دکتر سید حسین نصر و بسیاری دیگر در آن حضور داشتند یا جلساتی که در تهران برگزار میشد و افرادی نظیر داریوش شایگان در آن حاضر بودند.
کلمات قصار از علامه طباطبایی رحمة الله علیه
ما از کتاب خدا چه می فهمیم؟
* ما کاری مهمتر از خودسازی نداریم .
* اعتبارات دنیا نوعاً وفا نمی کند و اگر هم وفا بکند تا دم قبر است و بعداز آن ماییم و ابد ما!
* ما ابد در پیش داریم، هستیم که هستیم.
* ما سرانجام هر چه را در خارج میجستیم، در درون یافتیم:
بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست از خود بطلب هر آنچه خواهی، که تویی
* گاهی یک عصبانیت، بیست سال انسان را به عقب میاندازد.
* درس اخلاق، گفتنی نیست، عمل کردنی است.
* علامه در اواخر عمر مبارکشان دائم میفرمودند: توجه! توجه! و این، فراتر از «تذکر» و «تفکر» است.
* بشر باید عاطفه داشته باشد کسی که عاطفه ندارد، یعنی با قرآن دوست نیست!
* رفتن به قبرستان در سازندگی انسان مؤثر است.
* علامه حسن زاده آملی می فرمایند: وقتی به حضور شریف علامه طباطبایی، تشرف حاصل کرده بودم و عرض حاجت نمودم، فرمود: «دعای سحر حضرت امام باقر علیهالسلام را فراموش مکن که در آن جمال و جلال و عظمت و نور و رحمت و علم و شرف است و حرفی از حور و غلمان نیست. اگر بهشت شیرین است، بهشتآفرین شیرینتر است»
* حالات مرحوم علامه در اواخر عمر، دگرگون شده و مراقبه ایشان شدید شده بود و مانند استاد خود، مرحوم آیة الله قاضی این بیت حافظ را می خواندند و یک ساعت می گریستند:
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش کی روی؟ ره ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟
شادی روح علمای اسلام صلوات
هنگامه رنج و غم و ماتم شده امشب
گریان، زغمى دیده عالم شده امشب
پایان شب آخر ماه صفر است این
یا آنکه ز نو ماه محرّم شده امشب
از داغ جگر سوز نبى سیّد ابرار
نخل قد زهرا و على خم شده امشب
_____________________
خداوند، سه چیز را دوست می دارد : کم گویی، کم خوابی و کم خوری ؛
و سه چیز را خداوند دشمن می دارد :پُرگویی، پُرخوابی و پُرخوری. (رسول خدا صلی الله علیه و آله)
// رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) وشهادت امام رضا(ع)رحلت جانگدازشان تسلیت باد.التماس دعا
روز دانشآموز در ایران مصادف است با ۱۳ آبان هر سال. علت نامگذاری این روز، واقعه کشتار جمعی دانشآموزان تهرانی است که به نشانه اعتراض به حکومت پهلوی در صبح روز ۱۳ آبان ۱۳۵۷ در محوطه دانشگاه تهران جمع شده بودند در این اعتراض که با همیاری قشرهای دیگری از مردم نیز همراه بود، با شروع شلیک گاز اشکآور و سپس گلوله، ۵۶ نفر] از تجمعکنندگان کشته شدند و صدها تن دیگر مجروح شدند. دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۵۷ جمعی از دانش آموزان مدارس پایتخت طی بیانیهای اعلام کردندکه ما دانش آموزان ایرانی روز شنبه سیزدهم آبان ۱۳۵۷ را به عنوان روز دانش آموز اعلام نموده و قصد داریم هر ساله با یاد شهیدان جنبش دانش آموزی در این روز بر وحدت و یکپارچگی خود بیفزاییم. به منظور گرامیداشت این روز، ۱۳ آبان در تقویم جمهوری اسلامی ایران به عنوان روز دانشآموز نامگذاری شدهاست.
به خاطر گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان دانشآموز، این روز در تاریخ انقلاب اسلامی به نام روز دانشآموز نامگذاری شده است.
روز 13 آبان که در تقویم به عنوان روز مبارزه با استکبار نامگذاری شده یادآور سه واقعه مهم در تاریخ معاصر ایران است که در سه دوره مختلف رخ داده و به همین دلیل این روز را در تاریخ کشور به عنوان روزی به یادماندنی به ثبت رسانده است.
تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه در 13 آبان 1343، 13 آبان 1357 که روز دانشآموز نام گرفت و تسخیر لانه جاسوسی در 13 آبان 1358 عنوان این سه واقعه تاریخی است که نمیتوان هیچ یک را از نظر اهمیت نسبت به دیگری اولی تر دانست چرا که هر کدام در دوره وقوع تاثیر گذاری خاص خود را داشته و شرایط را به نحوی تغییر دادهاند.
تبعید امام خمینی به ترکیه 13 آبان 1343
کاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولی حقی است که به اتباع بیگانه داده میشود و آنها را ازشمول قوانین کشور مصون ومستثنی میکند؛ درواقع در صورت ارتکاب جرم در خاک کشور، دولت میزبان حق محاکمه آن مجرم را ندارد.
کاپیتولاسیون ریشه در استعمار دارد و کشورهای استعمارگران این قانون را به کشورهای ضعیف تحت سلطه تحمیل میکردند؛ کاپیتولاسیون درایران طی معاهده ترکمانچای برای اتباع روسیه به رسمیت شناخته شد و پس ازآن برخی کشورهای استعمارگر دیگر، این امتیاز نامشروع را بعلت ضعف حکومت های قاجاریه کسب کردند؛ اما، کاپیتولاسیون در سال 1306، تحت فشار افکار عمومی و فضای حاکم بر روابط بینالملل پس از جنگ اول جهانی لغو گردید.
هنوز بیش از 3 دهه از الغای کاپیتولاسیون نمیگذشت که محمدرضا پهلوی احیاگر مجدد آن شد. کابینه اسدالله علم در سیزدهم مهر سال 1342، به دستور شاه، پیشنهاد آمریکا مبنیبر اعطای مصونیت قضایی به اتباع آمریکایی را به صورت یک لایحه قانونی در هیتت دولت تصویب کرد.
چندی بعد این خبر به حضرت امام رسید و ایشان را به خروش و فریاد واداشت به طوری که در4 آبان 1343 ایشان طی نطقی تاریخی به رسوایی این اقدام ننگین پرداختند.
فرازهایی از سخنرانی ایشان چنین بود: « … دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد، ملت ایران را از سگهای آمریکایی پستتر کردند.
اگر چنانچه کسی یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد، بازخواست از او میکنند؛ اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست میکنند و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگترین مقام ایران را زیر بگیرد، هیچ کس حق تعرض ندارد…». رژیم که در طول دو سالی که امام قیام کرده بودند، نتوانسته بود با هیچ شیوهای، ایشان را آرام کند، تنها یک راه پیش پای خود میدید و آن تبعید امام بود.
در شب 13 آبان 1343، صدها کماندو به همراه مزدوران ساواک به منزل امام در قم حملهور شدند ایشان را دستگیر و به تهران منتقل کردند و سپس با یک هواپیمای نظامی ایشان را به ترکیه تبعید کردند. این سرآغار هجرتی بود که 14 سال بعد پیروزی انقلاب اسلامی را به بار آورد.
روز دانشآموز 13 آبان 1357
در حالی که انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره) به روزهای سرنوشت سازی نزدیک میشد همه اقشار مردم ایران از زن و مرد و پیر و جوان، سعی در ایفا کردن نقش تاریخی خود و عمل به تکلیف الهی داشتند. در این میان دانشآموزان و نوجوانان شور و حال دیگری داشتند.
صبح روز 13 آبان 1357، دانشآموزان در حالی که مدارس را تعطیل کرده بودند، به سمت دانشگاه تهران حرکت کردند تا صدای اعتراض خود را به گوش همگان برسانند.
این جوانان پر شور و خداجو، گروه گروه، داخل دانشگاه شدند و به همراه دانشجویان و گروههای دیگری از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع کردند. ساعت 11 صبح، مأموران، ابتدا چند گلوله گاز اشکآور در میان این جمعیت خروشان پرتاب کردند؛ اما، اجتماع کنندگان در حالی که به سختی نفس میکشیدند، صدای خود را رساتر کرده و با فریاد اللهاکبر، لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افکندند. در این هنگام تیراندازی آغاز شد و جوانان و نوجوانان بیگناه، یکی پس از دیگری، در خون خود غلتیدند. در این روز، 56 نفر شهید و صدها نفر مجروح شدند.
حضرت امام(ره) در پیامی به همین مناسبت فرمودند: «… عزیزان من صبور باشید، که پیروزی نهایی نزدیک است و خدا با صابران است … ایران امروز جایگاه آزادگان است… من از این راه دور، چشم امید به شما دوختهام … صدای آزادیخواهی و استقلالطلبی شما را به گوش جهانیان میرسانم.»
به خاطر گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان دانشآموز، این روز در تاریخ انقلاب اسلامی به نام روز دانشآموز نامگذاری شده است.
تسخیر لانه جاسوسی ـ روز مبارزه با استکبار جهانی 13 آبان 1358
در ابتدای انقلاب و زمان حکومت دولت موقت با هدف وادار کردن آمریکا به استرداد شاه و اموال ملت ایران، دانشجویان تصمیم به اشغال سفارت آمریکا گرفتند. دانشجویان از دانشگاههای تهران، پلیتکنیک، صنعتی شریف، شهید بهشتی و … گرد هم آمدند و طی یک راهپیمایی تا سفارت آمریکا از دیوارهای سفارت بالا رفته و علیرغم مقاومت محافظین و آمریکاییها، سفارت را به تصرف کامل درآوردند.
در هنگام تسخیر سفارت، آمریکاییها به سرعت مشغول نابود کردن بسیاری از اسناد دخالتها و تجاوزارت و غارتهای خود شدند ولی پس از تسخیر سفارت به سرعت از نابودی باقیمانده اسناد جلوگیری شد و بعدها اسنادی که از لانه جاسوسی آمریکا به دست آمده بود چاپ شده و در اختیار همگان قرار گرفت. به محض انتشار این خبر، مردم بسیاری با خشم و انزجار مقابل لانه جاسوسی تجمع کرده و از حرکت دانشجویان حمایت کردند.
امام خمینی(ره) نیز در پیامی این حرکت را انقلاب دوم و بزرگتر از انقلاب اول نامیدند. این حرکت دانشجویان معترض، خشم آمریکاییها را برانگیخت و آنها که ناتوان از درک ملتی استقلالطلب و آزادیخواه بودند، دست به اقداماتی بر ضد جمهوری اسلامی ایران زدند؛ از آن جمله فشار آوردن به مجامع بینالمللی مانند سازمان ملل، سازمان کنفرانس اسلامی، شورای امنیت و …، ایجاد جو منفی تبلیغاتی علیه دانشجویان مسلمان و برخی اقدامات دیگر از جمله آنهاست.
اما پس از بیثمر ماندن، آنها به اقدامات جدیتری روی آوردند؛ از جمله قطع کامل روابط سیاسی در 20 مهر 1359، حمله نظامی به ایران و تجاوز به خاک کشورمان که به شکست مفتضحانه آنها در صحرای طبس انجامید و نیز محاصره اقتصادی و بلوکه کردن دارایها و اموال ایران و… که هیچکدام تاکنون درعزم ملت ایران برای مقابله با ظلم و بیعدالتی جهانی ومنشا اصلی آن در جهان یعنی استکبار جهانی و آمریکا خللی وارد نکرده است. و اینگونه نام روز 13 آبان برای همیشه در تاریخ ایران ماندگار شد.
پیام روز سیزدهم آبان
یوم اللّه سیزده آبان، یادآور حماسه ها، ایثارها و فداکاری های دانش آموزان عزیزمان است. این روز باشکوه بدین سبب روز «دانش آموز» نامیده شد، تا خاطره فرزندان دلیر انقلاب برای همیشه جاودان بماند و درسی فراموش ناشدنی برای تمام دانش آموزان در سراسر گیتی باشد که با ابرقدرت های چپاول گر به مبارزه بی امان بپردازند و عزّت را بر زندگی ذلت بار ترجیح دهند. روز سیزدهم آبان به همه مستضعفان جهان آموخت که بر ضد مستکبران قیام کنند و حقوق از دست رفته خویش را از چنگال استکبار و استعمار بیرون کشند. پیام روز سیزدهم آبان به مسلمانان این است که: تنها در برابر پروردگار جهانیان و مکتب توحید به نماز بایستند و فقط در پیش گاه خدا به کرنش بنشینند و تا همیشه زمان در برابر ظلم و زورگویی ابرقدرت ها سرتسلیم فرود نیاورند.
دانش آموز شهید ایرج استاد حسین- دانش آموز شهید منوچهر شجاعی- شهید محمد علی بیات – شهید مصطفی حاجیان- شهید علی اصغر مطلب نیا اینها فقط تعدادی از شهدای گرانقدر 13 آبان 1357 تهران در قطعه 17 گلزار شهدای بهشت زهرا (س) هستند که می توان مزار آنها را زیارت کرد ، شهید ایرج استاد حسین فقط 12 سال داشت و شهید منوچهر شجاعی 16 سال و …. نمی دانم چرا در آن سالها خبری از حقوق بشر نبود و نوکر سر سپرده آمریکا و اسرائیل بخاطر این جنایات ترغیب و تشویق هم می شد، اما مارا چه باک که خمینی در سیزده آبان 1343 با تبعیدش آمریکا را رسوا کرد و در 13 آبان 57 خون شهدا پیکر استعمار را بر زمین کوبید و در 13 آبان 1358 دانش جویان مسلمان پیرو خط امام با فتح لانه جاسوسی تیر خلاص آمریکا و اسرائیل را زدند حقیقتا این روز ، روز مرگ بر آمریکاست