#معصومیه_شهرکرد
برگزاری نشست علمی و پژوهشی
دوشنبه ۲تیر۹۹
ساعت۱۰_۱۱
حضور همه طلاب جهت درج فعالیت پژوهشی و فرهنگی در این نشست مجازی الزامی است.
هم طلاب درحال تحصیل هم پایان نامه نویسی ها و هم فارغالتحصیلان
لطفاً اطلاع رسانی شود
بچه ها جان سلام
مخلصم. عصرتون بخیر?
همیشه کار جهادی و خدمت به انقلاب و… ، رفتن به سوریه و لبنان و یمن و مناطق محروم و این چیزا نیست.
حتی همیشه رفتن به هیئت و گلزار شهدا و دیدار با خانواده شهید و خدمت به معلولین و جانبازان و … هم نیست.
گاهی باید بشینی و با خودت یکبار برای همیشه سنگاتو وا کنی و بدونی چند چندی؟ حداکثر و خونه پُرش کارت فعالی بسیج و گردان بهت بدهند تکلیفت به جا آوردی یا باید تصمیم بزرگتر بگیری؟!
بچه ها این روزا وضعیت حوزه و علما و اسلام و موسسات تحقیقاتی و … جوری شده که حقیقتا به حضور بچه های پای کار انقلاب و عشق علم و تشنه معارف و علمدار بصیرت از هر روز بیشتر احساس میشه. بذارین سر بسته رد بشم و بازش نکنم اما حضور بچه های بااستعداد و ریز بین و باهوش که هم انقلابی باشند و هم بتونیم برای ده سال و بیست سال آینده انقلاب روی اونا حساب کنیم، حضرت عباسی واجبه و به فرمایش مراجع محترم، واجب عینی هست.
بذارین اینجوری بگم؛ امسال با کمال تأسف حضور داوطلبان تحصیل در حوزه های علمیه (اعم از برادران و خواهران) خیلی جذاب و پر شور گزارش نشده. این مسئله اگر باب بشه و به همین روند پیش بره، آینده خوبی نخواهیم داشت. حتی حال خوبی هم نخواهیم داشت.
اما از طرف دیگه میبینیم که بعضی بیوت مسئله دار و گروه های خاص، اصلا بچه به دنیا میارن که آخوند بشه و فورا عمامه مشکی پیغمبر بذارن سرش و بشه کارشناس فلان شبکه خارجی و ماهواره ای!
بچه ها اوضاع خوب نیست. شاید این حرفی که زدم برام مسئله ایجاد کنه اما قربونت برم من که با تو تعارف ندارم. کلا ما با هم تعارف نداریم. داره درس و بحث و کرسی علم و علمایی و مرجعیت و موسسات طویل و عریض حوزوی و … کمرنگ میشه. این خیلی خطرناکه.
لطفا سنگر را خالی نکنید. که اگر خدایی نکرده خالی شد و جای من و توی بچه انقلابی، دیگران علم دین و امام حسین و حوزه های علمیه را به دوش کشیدند، در مسیر آینده انقلاب هم دست خواهند برد و اصل مسیر انقلاب منحرف خواهد شد.
پس لطفاً با خانواده صحبت کنید
با دو سه نفر اهل علم و مشتی مشورت کن
درسته حوزه مدینه فاضله نیست و بالاخره مسائلی هم ممکنه در اون دیده بشه اما اینا دلیل خالی گذاشتن سنگر دین نیست و پیش خدا مسئولیم.
? اینجانب #محمد_رضا_حدادپور_جهرمی شهادت میدم که اگر هفتاد بار بمیرم و زنده بشم، بازم میام حوزه علمیه و طلبه و آخوند میشم و عاشق اینم که وسط فتنه ها و کوران حوادث روزگار، به جای آتش زدن قرآن و حوزه های علمیه و محراب و مسجد و منبر امام حسین، قلب و سینه منو آتش بزنن. ولی خط و خال به اسماء مقدس نیفته. نه تنها از این مسائل و بیمهری های روزگار نمیترسیم، بلکه ما را زاییده و به دنیا آوردند برای اینکه نام و نان و جان را فدای دین و انقلاب کنیم.
#لطفا_نشر_حداکثری
#دعوت_به_طلبه_شدن
#طلبه_شدن_مساوی_است_با_یاری_امام_عصر
ابن شهر آشوب در مناقب از داود بن كثير رقى، نقل كرده است كه گفت: يكى از اعراب نزد ابو حمزه ثمالى آمد. ابوحمزه از او پرسيد: چه خبرى دارد؟ گفت: جعفر صادق علیه السلام از دنيا رفت. ابو حمزه فرياد بلندى كشيد و بى هوش افتاد. چون به حال آمد پرسيد: آيا به كسى وصيت كرده است؟ پاسخ داد: آرى به عبدالله و موسى، فرزندانش، و به ابوجعفر منصور وصيت كرده است. پس ابو حمزه خنديد و گفت: سپاس خدايى را كه ما را به هدايت رهنمون شد و بيان كرد براى ما از كبير و راهنمايى كرد ما را بر صغير و امرى عظيم را پوشيده داشت.
چون از منظور وى پرسش كردند گفت: مقصود بيان كرد عيوب كبير(بزرگ) را و بر صغير(كوچك) دلالت كرد و صغير(موسى) را به اوصيا اضافه كرد و او را از جمله آنان دانست و امر امامت را با وصيت به منصور نهان داشت براى آن كه اگر منصور از وصى پرسش كند به او گفته مى شود وصى امام، تو هستى.
عبدالله، اگر چه بزرگترين فرزند امام صادق علیه السلام بود اما عيبى جسمانى داشت پایش مانند فيل پهن بود و پنجه نداشت و دينش نیز ناقص بود و به احکام شريعت جاهل بود و اگر این نواقص را نمي داشت به او اکتفا مي کرد. پس ازاین تفسیر دانستم که حضرت موسي بن جعفر عليه السلام امام بر حق است و معرفی آن چند نفر به عنوان وصی تنها براي حفظ امام بعدی از شرّ منصور و از روی مصلحت بوده است.
شيخ کليني و شيخ طوسي و ابن شهر آشوب از ابوايوب جوزي روايت کرده اند که گفت: نیمه های شبي منصور دوانيقي مرا طلبید، به حضورش رفتم، دیدم روی صندلی نشسته و در کنارش شمعی روشن است و نامه ای در دست دارد و مي خواند، وقتی به او سلام کردم، آن نامه را به طرف من انداخت و گريه کرد و گفت اين نامه محمد بن سليمان (والی مدینه) است که نوشته، جعفر بن محمد عليه السلام وفات نموده است سپس سه بار گفت: انّا لله و انّا اليه راجعون. و گفت: کجا مانند جعفر عليه السلام یافت می شود؟
سپس گفت: برای محمد بن سلیمان بنويس که اگر به شخص معینی وصیت کرده، او را احضار کن و گردنش را بزن. بعد از چند روز جواب نامه رسيد که پنچ نفر را وصي خود قرار داده است. خليفه (خود منصور) و محمد بن سليمان والي مدينه و دو پسر خود عبدالله و موسي عليه السلام و حميده مادر موسي عليه السلام. چون منصور نامه را خواند گفت: اين ها را نمي توان کشت.
علامه مجلسي گفته است که چون حضرت به علم امامت، مي دانست که منصور چنين تصمیمی خواهد گرفت، آن افراد را به حسب ظاهر در وصيت شريک کرده بود که اول هم نام منصور را نوشته بود و در باطن امام موسي کاظم عليه السلام را به عنوان وصي انتخاب نموده بود. و از اين وصيت نيز اهل علم مي دانستند که وصايت و امامت مخصوص آن حضرتست چنان چه از روايت ابو حمزه که گذشت معلوم گشت.
شيخ طوسي از سالمه، کنيز حضرت صادق عليه السلام روايت کرده که گفت، من در وقت احتضار نزد حضرت صادق عليه السلام بودم که بی هوش شد و چون به هوش آمد فرمود: به حسن بن علي بن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب عليه السلام معروف به افطس، هفتاد سکه طلا بدهيد به فلان و فلان، فلان مقدار بدهید. من گفتم: به مردي که بر تو با کارد حمله کرد و مي خواست تو را بکشد، عطا مي کني و می بخشی؟ فرمود: مي خواهي من از آن کسانی که خدا ايشان را به صله رحم کردن ستایش نموده، نباشم. که در وصف ايشان فرموده: «وَ الَّذِین َ يَصِلُونَ ما اَمَرَاللهُ بِهِ اَن يُوصَلَ وَ يَخشَونَ رَبَهُّم وَ يَخافُونَ سُوءَ الحِسَابِ؛ و آنان که پیوندهائی را که خداوند به آن امر کرده برقرار می نمایند (صله رحم می کنند) و از خدایشان می ترسند و از محاسبه بدفرجام بیمناکند».
پس فرمود: اي سالمه به درستي که حق تعالي بهشت را خلق کرد و آن را خوشبو گردانيد و بوي مطبوع آن از فاصله ای به مسافت دو هزار سال به مشام مي رسد و بوي آن را کسی که عاق والدين شده و کسی که ارتباط خود را با خویشاوندان و رحم خود قطع نموده نمی شنود و درنمی یابد.