بروشور خدمت شما
موضوع: "مناسبتی"
فهرست مطالب:
ü سخن سردبیر
ü پیشگفتار
ü فلسفهی قیام اباعبدالله
ü معرفی کتاب
ü روزشمارآبان
ü اخبارداغ اربعین
ü رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام مجتبی (ع)
ü کمی اززندگی امام رضا بدانیم
ü نشانههای مؤمن
ü تکالیف شیعیان
ü ره توشه اربعین
ü اشعاری برای پیاده روی اربعین
ü فضیلت ذکر صلوات
ü ثواب زیارت امام حسین علیه السلام
ü داستانی درباره معنای حقیقی ذبح عظیم در قرآن
ü سخت ترین امتحان حضرت ابراهیم علیه السلام
ü معنای بذل و بذل امام حسین علیه السلام
ü معنای هل من ناصر امام حسین علیه السلام
ü محبت فوق العاده امام حسین علیه السلام
ü نوکری در دستگاه امام حسین علیه السلام
ü بدون شرح
ü مسابقه پیامکی
ü نظر سنجی
سخن سردبیر:
با سلام واحترام خدمت همه دوستان نشریه ی تسنیم؛
درابتدا ماه محرمی که گذشت وماه صفر پیش رورا خدمت همه مسلمانان تسلیت عرض می کنیم واز خداوند توفیق شناخت راه همه ی حماسه سازان احیای تفکر انسانی را خواستاریم در سری ششم آبان1397 ماهنامه تسنیم از شور حسینی الهام گرفته به تحریر مبانی حسینی برای زائران پیاده اربعین پرداخته ایم باشد که پیاده روی دلی این مجموعه مورد قبول خالق وخلق قرار گیرد. ومن الله توفیق
آدرس وشماره تماس ارتباط با سردبیر :
استان چهارمحال وبختیاری –شهرستان فارسان-بلوار آیت الله خامنه ای-مدرسه علمییه زینبیه سلام الله علیها
Khodadad5186@gmail.com 09364015186
پیشگفتار
در بیانی امام صادق(علیه السّلام) فرمودند:
حضرت گلهمند هستند که چرا گروهی از شیعیان، سال بر آنان میگذرد و زیارت نمیروند. راوی که علی بن میمون است میگوید: عرض کردم: آقا، فدایتان شوم، خیلیها را میشناسم که همینطور هستند. امام(علیه السّلام) فرمودند: به خدا قسم اینها حظّشان را از دست دادند و خودشان را از پاداش الهی محروم کردند. اینها خودشان را از همسایگی پیامبر دور کردند. راوی میگوید: گفتم: آقا! ممکن است کسی نتواند به زیارت برود، اگر کسی را مأمور کند و به او بگوید از طرف من زیارت انجام بده، به اصطلاح نایب بگیرد، آیا باز هم از آن ثوابها بهرهمند میشود؟ حضرت فرمودند: بله، جایز است چنین چیزی بشود. امّا اگر خودش برود، (خواهش میکنم اینجا را دقّت کنید، خیلی روایتش لطیف است)، هم پاداشش بیشتر است، هم نزد خدای متعال برایش خیلی بهتر است؛ زیرا خدای متعال میبیند که بندهاش شبها را به خاطر حسین(علیه السّلام)، بیدار مانده و در روزها هم به سختی و مشقت افتاده است. این مهم است که خداوند او را در چنین حال و وضعیتی ببیند.
اگر چنین اتّفاقی بیفتد نتیجهاش چه میشود؟ جملهی بعدی غایت آمال عارفان است: «يَنظُرُ اللهُ اِليهِ نَظرةً توجِبُ لَهُ الفِردوسِ الْاَعلى» خدای متعال به او نگاهی میکند که آن نگاه و نظر رحمتش، باعث میشود که این شخص در بهشت با پیامبر و اهل بیت (صلوات الله و سلامه اجمعین) همسایگی پیدا کند. بعد حضرت فرمودند: برای رسیدن به چنین چیزی مشتاق باشید و جزء چنین گروهی باشید.درصدد باشید که هر وقت زیارت اباعبدالله(علیه السّلام) فراهم شد، بروید. بنابراین به نظرم چیزی که ما و شما در این سفر و در این روز بزرگ باید از خدای متعال بخواهیم، در درجهی اوّل استمرار این توفیق است. بگوییم: خدایا، تا زنده هستیم، این توفیق نصیب ما بشود که در خیل مشتاقان حضرت، حضور داشته باشیم و به زیارت مشرف شویم.معلوم میشود که زیارت یک وقتهایی یک شرایط خاصّی دارد، که منافعش برای مؤمنین و نجات بشریت رقم می خورد. در تمام زمانها زیارت ارزشمند است؛ اما گاهی زیارت ارزش و معنویت خاصی پیدا میکند. اربعین موقعیّت خاصّی دارد و بهقدری مهم است که این زیارت، جزء صفات مؤمن شده است.
فلسفهی قیام اباعبدالله
فلسفهی قیام اباعبدالله یک چرایی باطنی هم دارد. چرایی باطنیاش در کلمهی اوّل این زیارتنامه است. در حرم مطهّر خطاب به امام حسین(علیه السّلام) میگویید: «اَلسَّلامُ عَلی وَلِیِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ»، کار تو کار عشق بود حسین جان؛ سلام بر دوست مخصوص خدا: «السلامُ عـَلي خليلِ اللهِ وَ نجيبِه» تعبیرهای خیلی قشنگی است. مگر میشود این ماجرا را بدون استفاده از کلمات مقدّس حبّ و عشق و ولایت تشریح کرد؟ اصلاً مقام عشق حضرت سیّدالشّهدا(علیه السّلام) قابل بیان نیست.
در مناجات عرفه خطاب به خدای متعال، از زبان امام حسین(علیه الصّلاة و السّلام) میگویید: «اِلهی أَنْتَ الَّذِي أَشْرَقْتَ الْأَنْوَارَ فِي قُلُوبِ أَوْلِيَائِكَ حَتَّى عَرَفُوكَ وَ وَحَّدُوكَ وَ أَنْتَ الَّذِي أَزَلْتَ الْأَغْيَارَ عَنْ قُلُوبِ أَحِبَّائِكَ حَتَّى لَمْ يُحِبُّوا سِوَاكَ». از خدای متعال بخواهید به حق سیدالشهدا(علیه الصّلاة و السّلام) محبّت روزافزون خودش و اولیائش را نصیب شما کند. این را از خدای متعال در حرم بخواهید. کسی از من پرسید: در حرم امام حسین(علیه السّلام) چی بخواهیم؟ گفتم: لابد منظورت بعد از طلب فرج است؟ تو که آدم بامعرفتی هستی، آنکه نیاز به گفتن ندارد. اما بعد از درخواست فرج، از خدای متعال، محبّت به خودش، به اولیاء خودش، صدرش هم سیّدالشّهدا(علیه السّلام) را بخواه. تجلّی این محبت، یک کلمه است: شهادت در راهش. این آن چیزی است که اگر انسان در حرم امام حسین(علیه السّلام) غیر از این بخواهد، خسارت کرده است. «شهادت در راه خدای متعال در بهترین حال»، این چیزی است که انسان در حرم باید بخواهد و آنجایی که دعا مستجاب است، سقفش هم که عرش الرحمان است، آن را از خدای متعال بگیرد. این مطلب اوّل که عبارت بود از فلسفهی ظاهری و باطنی قیام امام حسین(علیه السّلام)
معرفی کتاب:
1- بازنمایی کتاب رحمت واسعه
کتابی که استاد پناهیان برای پیادهروی اربعین توصیه میکند
آیتالله بهجت، یک ودیعۀ الهی است که خدا برای ما آخرالزمانیها قرار داده/ ایشان برای اتمام حجت و راهنمایی ما کافی هستند/ ابعاد سیاسی و اجتماعی آیتالله بهجت، مورد غفلت واقع شده/ دیدگاههای سیاسی ایشان هیچ تفاوتی با امام(ره) نداشته/ شخصیت آیتالله بهجت را در آینۀ این کتاب ببینید/ بصیرت سیاسی اجتماعی آیتالله بهجت در این کتاب مشهود است/ یکی از تفریحات زندگیام خواندن بیانات حکیمانۀ آیتالله بهجت است
2-توشه اربعین: قطرهای از دریای معرفت حسین(ع):شرحی بر زیارت اربعین
نویسنده : سیدمجتبی حسینی
نسخه الکترونیک کتاب توشه اربعین: قطرهای از دریای معرفت حسین(ع):شرحی بر زیارت اربعین به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق فیدیبو به صورت کاملا قانونی در دسترس است. تنها لازم است اپلیکیشن موبایل و یا نرم افزار ویندوزی رایگان فیدیبو را نصب کنید.
درباره کتاب :
اربعین، منحصر به امام حسین(ع) و واقعۀ عاشوراست و زیارت اربعین در این روز توصیه شده است و نه فقط این سالها که قرنهاست پرازدحامترین زمان در کربلا روز اربعین است و مردم از اقصی نقاط عالم میآیند و چه بزرگانی از حوزۀ نجف با پای پیاده به کربلا میآمدند و حساسیتی برای زیارت اربعین داشتهاند و بر خود فرض میدیدند که حتماً به زیارت بروند. پس قرار است در این زیارت چیزی اتفاق بیفتد و ما حسینی شویم. بنابراین لازم است نسبت به همۀ زیارت و خصوصاً زیارت اربعین توجه داشته باشیم.
روزشمارآبان
8 آبان اربعین حسینی
16 آبان رحلت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله (11 ه ق) (تعطیل) – شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام
17 آبان شهادت حضرت امام رضا علیه السلام (203 ه ق) (تعطیل (
25 آبان شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام (260 ه ق) و آغاز امامت حضرت ولی عصر (عج)
اخبارداغ اربعین
«شهریار حیدری» سخنگوی ستاد مرکزی اربعین حسینی در گفتوگو با خبرنگار دولت گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، با اشاره به جلسه اخیر ستاد مرکزی اربعین حسینی، گفت:
ü برای اربعین 97 تصمیم داریم تا پروژه نیمه تمام نداشته باشیم و این مساله قطعا به رفاه حال و رفت و آمد بهتر زائران منجر خواهد شد.
ü پروژه کمربندی مهران، انتقال آب از بستان تا مرز چذابه، ته ریزی جاده بستان به چذابه، تکمیل پایانههای مرزی، تکمیل پارکینگها و… از جمله اولویتهای مهم برای ماست.
ü وی درباره طرح جامع مرز خرمشهر، گفت: در این طرح جامع موارد مختلفی اعم از محل اسکان مواکب، اتوبوسها، ماشینهای شخصی و… پیش بینی شده است و به جد پیگیر تکمیل آن هستیم.
ü در جلسه اخیر ستاد مرکزی درباره مسئله لغو ویزای سفر اربعین صحبت شد و در دستور کار قرار دارد.
ü دولت جمهوری اسلامی تمایل دارد تا هر چه سریعتر لغو روادید با عراق صورت گیرد اما طرف عراقی تاکنون در این مورد موافقت خود را اعلام نکرده است.
ü مدیرکل عتبات سازمان حج و زیارت از فعالیت 6 آشپزخانه ایرانی در دو شهر نجف و کربلا خبر داد و گفت: مجتمع غذایی غدیر کامل ترین آشپزخانه ایرانی در کشور عراق است
ü جمشید گودرزی قائم مقام ستاد بازسازی عتبات عالیات در امور اربعین، برنامههای مرتبط با اربعین سال ۹۷ از ابتدای اردیبهشت ماه آغاز میشود و تا سیام آذر ماه سال جاری نیز ادامه خواهد داشت.
ü قائم مقام ستاد بازسازی عتبات عالیات در امور اربعین از برپایی ۹ قرارگاه به منظور تامین اسکان و تغذیه مورد نیاز زائران اربعین در سال ۹۷ خبر داد و در ادامه تصریح کرد: در مدت زمان مذکور فعالیتها و برنامهریزیهای دستگاههای مختلف برای مراسم اربعین سال ۹۷، مطرح میشود و در صورت نیاز مورد بررسی و بازبینی قرار میگیرد.
ü مجتبی یزدانی معاون خدمات شهری شهرداری تهران، در مراسم تشریح برنامهها و اهداف کمیته مشارکتهای مردمی ستاد اربعین اظهار کرد: در مراسم اربعین سال ۹۷ اعزام زائران از مرزهای شلمچه، چزابه و مهران صورت میگیرد و مسئولیتهایی که در این مرزها بر عهده پرسنل شهرداری است با مشارکت مناطق 4، 5 و 6 انجام خواهد شد.
ü در صورت راهاندازی مرز خسروی و اعزام زائران اربعین از این مرز، مسئولیتهای اجرایی شهرداری در مرز خسروی بر عهده پرسنل منطقه ۱۴ است.
ü معاون خدمات شهری شهرداری تهران خاطرنشان کرد: خدمات دهی نیروهای شهرداری در دو شهر نجف و کربلا نیز مثل سالهای گذشته به قوت خود باقی است و کوفه نیز به این شهرها افزوده شده است.
ü مدیرکل عتبات سازمان حج و زیارت: عمده شهرهایی که تاکنون از این اعزامها بهرهمند شدهاند، استانهای کرمانشاه، لرستان، مرکزی و قم هستند.
ü حسن پلارک رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات، ستاد مرکزی اربعین حدود ۴ سال است که با تدبیر رهبری به وزارت کشور سپرده شده است.
ü رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات گفت: امسال زائران اربعین علاوه بر صحن حضرت زهرا (س) در شهرهای سامرا و کاظمین نیز اسکان داده میشوند.
ü درمراسم اربعین 96، حدود ۳ میلیون ایرانی در کنار سایر زائران از سراسر دنیا حضور داشتند و خدمات مورد نیاز را چه داخل کشور و در مرزها و چه در داخل کشور عراق دریافت کردند.
ü به مناسبت ایام عزای سیدالشهدا (ع) و گرم شدن بازار برخی انحرافات در مراسم عزای حسینی، مشرق گزارش پیشین خود را جهت مروری بر دسیسه های استکبار و فتنه های مذهبی، بازنشر میکند.
ü رهبر معظم انقلاب در موارد و مناسبتهای مختلف نیز بر کلیدواژههای “تسنن آمریکایی” و “تشیع آمریکایی” تأکید داشتهاند. در آخرین مورد نیز ایشان در سالگرد رحلت امام خمینی (ره) در بیاناتشان در حرم مطهر امام بار دیگر ضمن تبیین اختلاف افکنی آمریکا در میان شیعه و سنی تصریح کردند"به این هم شیعه توجه کند هم سنی. بازی دشمن را نخورند. آن تسننی که آمریکا از آن حمایت کند و آن تشیعی که از مرکز لندن صادر شود به دنیا، اینها مثل هم هستند. هر دو برادران شیطان هستند و هر دو عوامل آمریکا و غرب و استکبار هستند.”
ü به گزارش گروه “رسانههای دیگر” خبرگزاری تسنیم، سایت خط امام نوشت؛ جریانی که یکی از بسترهای رشدش را از طریق هیاتهای مذهبی دنبال می کند. این جریان غیرمعقول که بدون نگاه به مکان و زمان و بدون توجه به مسائل جاری در جهان اسلام، به اشاعه بدعتهایی میپردازد که نتیجه آن جز کشتار شیعیان بیگناه نیست.شبکههای ماهوارهای متعدد، امپراتوری اینترنتی و مراکز وسیع آموزشی در کشورهای مختلف اسلامی، تنها ثمره بخشی از حمایتهای مادی و توزیع پولهای کلان این جریان است. این در حالی است که کشورهای اروپایی شبکههای بین المللی جمهوری اسلامی ایران را میبندند و شبکه المنار حزبالله در بسیاری از ماهوارهها توقیف شده و اجازه پخش ندارد.این جریان باوجود اینکه ادعای حمایت و دستگیری از تمام شیعیان و محبان اهل بیت را دارد، اما در ماجرای سوریه کوچکترین اظهارنظری نکرده است. حتی زمانیکه دشمن در صدد تخریب مرقد مطهر حضرت زینب(سلام الله علیها) بود هیچ عکس العملی از این فرقه نشان داده نشد. تکته جالب ماجرا جایی است که تنها جریان مسلمانی که بعد از تکفیریها علیه سید حسن نصر الله در لبنان فعالیت میکند، این جریان است.راهکار این فرقه در جذب هیئات مذهبی تاکید بر هیات غیرسیاسی است. دلیلی که این جریان بر این مساله اقامه می کند فرار مردم عادی از هیئات با بیان مسائل سیاسی است. ولی این فرقه در اصل، به دنبال ایجاد شکاف بین هیات ها و نظام اسلامی هستند.
رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام مجتبی (ع)
بسم الله الرحمن الرحيم
صلي الله عليك يا رسول الله و علي آل بيتك الطاهرين
۲۸ماه صفر سالروز رحلت سيد انبياء و برترين آفريده خدا محمد مصطفي (صلي الله عليه و اله و سلم) است. وجود مقدسي كه خداوند متعال تمام جهان را به يمن او و عترت پاكش آفريد و نور او اول مخلوق خداوند است. پيامبري كه خداوند حكيم بارها در قرآن كريم او را ستوده است.
سخن در فضايل و مناقب آن حضرت بسيار است،اما آنچه در اين مقام بايد گفت عظمت مصيبت خاتم الانبياء (صلي الله عليه و آله) است؛ تا آنجا كه امام باقر (عليه السلام) در روايتي چنين مي فرمايد: «من أصيب بمصيبة فليذكر مصابه بالنبي (صلي الله عليه و آله) فانه من أعظم المصائب» (كافي ج۳ ص۲۲۰ )
هر كس به مصيبتي گرفتار شد، پس بايد مصيبت خود را نسبت به پيامبر الانبياء (صلي الله عليه و آله) بياد آورد پس همانا كه مصيبت پيامبر از بزرگترين مصيبتهاست.
در روايات ما گزارشهاي متعددي از آخرين روزهاي حيات شريف رسول خدا الانبياء (صلي الله عليه و آله) و نيز آخرين لحظات آن حضرت نقل شده است از جمله:
صحيح بخاري معتبرترين كتاب اهل سنت چنين نقل مي كند: «زماني كه حال تب بر پيامبر شديد شد فرمود: كاغذي بياوريد تا برايتان نوشته اي بنويسم كه پس از آن گمراه نشويد. عمر گفت: تب بر پيامبر خدا غالب شده است وكتاب خدا نزد ماست و براي ما كافي است. پس اصحاب حاضر در جلسه با هم اختلاف پيدا كردند و بگو مگو زياد شد. پيامبر فرمودند: از نزد من برخيزيد و شايسته نيست در نزد من تنازع كنيد. پس ابن عباس خارج شد در حالي كه مي گفت: مصيبت! و تمام مصيبت! زماني بود كه بين رسول خدا و نوشته او مانع شدند.»(صحيح بخاري ج۱، ص۳۶.)
همچنين ابن عباس چنين مي گويد: «هنگامي كه وفات پيامبر فرا رسيد گريستند تا محاسنشان از اشك، تر شد پس به آن حضرت گفته شد: يا رسول الله چه چيز باعث گريه شما شد؟ فرمود: براي فرزندانم مي گريم و براي آنچه شرار امتم پس از من با آنان خواهند كرد، گويا فاطمه دخترم را مي بينم در حالي كه پس از من به او ظلم شده و فرياد مي زند: يا ابتاه، يا ابتاه، پس احدي از امتم او را ياري نمي كند.
فاطمه (سلام الله عليها) سخن پدر را شنيد و گريست پس پيامبر به دخترشان فرمودند: دخترم گريه مكن! آن حضرت پاسخ داد: گريه من به خاطر آنچه پس از شما با من خواهد شد، نيست؛ بلكه من از فراق و دوري شما مي گريم يا رسول الله! پيامبر فرمودند: تو را مژده مي دهم كه به زودي به من ملحق مي شوي پس تو اول كسي هستي كه به من خواهد پيوست.»(امالي شيخ طوسي ص۱۸۸)
از طرفي بنابر نقلي اين روز مصادف با شهادت سبط اكبر رسول خدا، امام حسن مجتبي (عليه السلام) است، امامي كه پيامبر خدا او را سيدِ جوانان اهل بهشت معرفي كرد. آن حضرت در طول مدت حيات خويش با ستم ها و جفاهاي فراواني مواجه شد، تا آنجا كه آن دسته از يارانش كه به مقام امامت الهي آن حضرت و عصمت ايشان، معرفتي نداشتند با شنيدن خبر صلح ايشان با معاويه ، به خيمه آن حضرت حمله ور شدند، سجاده را زير پاي ايشان كشيدند و پاي مباركشان را مجروح نمودند. بي آنكه بدانند يا بخواهند بپذيرند كه امام معصوم و حجت خدا هر عملي كه انجام دهد بر اساس دستور الهي مي باشد و جاي چون و چرا و اعتراض ندارد. چرا كه اعتراض به حجت معصوم الهي در واقع اعتراض به خداوند حكيمي است كه عمل امام عليه السلام به امر و رضايت او انجام شده است.
سرانجام آن حضرت با زهر مسموم شدند و كار غربت و مظلوميتشان تا بدانجا رسيدكه بدن مطهرشان در روز تشييع تير باران شد… صلي الله عليك يا حسن بن علي المجتبي
همچنين آخر ماه صفر بنا به نقلي مصادف با شهادت حضرت شمس الشموس علي بن موسي الرضا عليه آلاف في التحيه و الثناء مي باشد، امامي كه رئيس مذهب، صادق آل محمد (صلي الله عليه و اله و سلم) آرزوي ديدار او را دارد، و تماشاي جمال او را تمنّي مي كند، و خداوند سبحان، و خاتم پيمبران مدّاح كمال او هستند، عقل از ادراك مقام او عاجز ، و بيان از شمارش فضائل او قاصر است. هروي مي گويد: در زماني كه آن حضرت در سرخس محبوس بود، نزد زندانبان رفتم، و از او خواستم كه آن حضرت را ببينم. گفت: ميسر نيست. گفتم: چرا؟ گفت: بسي از اوقات شبانه روز هزار ركعت نماز مي خواند، و ساعتي قبل از ظهر و عصر هنگام زردي آفتاب در مصلايش كه مشغول نماز نيست به مناجات پروردگار مشغول است…(عيون اخبار الرضا ج۱، ص۱۹۷(
اين نمونه اي از عبادات آن حضرت است كه كميّت و كيفيت آن مظهر علم و عرفاني است كه ادراك آن شايسته مقربين درگاه خداست…
اين امام همام در سال ۲۰۳ هجري در حالي كه ۵۵ سال از عمر مباركشان مي گذشت توسط مامون عباسي به شهادت رسيد در حالي كه خود مامون اعتراف مي كند كه آن حضرت اعلم و اعبد اهل زمين است،(عيون اخبار الرضا ج۲، ص۱۴۹) غافل از آنكه اعلم و اعبد از تمام اهل زمين، افضل از تمام اهل زمين بوده و به حكم عقل و فطرت و كتاب و سنت، افضل از كل، امام الكل است.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلَاةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ
کمی اززندگی امام رضا بدانیم
بی بی حمیده همسر امام صادق(علیه السلام) کنیزی از بزرگان عجم به نام نجمه را میخرد ودر خواب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)رامی بیند که به ایشان می گویند: کنیز رابه ازدواج پسرتان موسی کاظم (علیه السلام) درآورید تا فرزندی برایشان بدنیا آوردکه بهترین انسان روی زمین باشد…
کودکی که بعدها درشکم مادرش آوای ملکوتی اذکارش به گوش می رسد…
در11ذی القعده148ه.ق صدای اذان و اقامه در گوش فرزندنجوا شد…
“ولي “زكي ،ّ “رضي ،” “صادق ، “وفي ،” “صابر ،"القابی برازنده این جوان بود…
شمس الشموس است چون در مدینه طلوع ودر توس غروب کرد مانند:خورشید…
فرزندان امام رضا: (علیه السلام) محمد، حسن، جعفر، ابراهيم، عايشه، فاطمه و موسي بود…
وکیل ووصی پدر در حیات و ممات بقول کناب اخبار وآثار امام رضا.ص45…
سبیکه همسر امام رضا (علیه السلام) ومادر امام جواد(علیه السلام) بود وبعد ولایت عهدی مامون دختر خود ام حبیبه را به عقدحضرت در آورد…
امامت آقا20 سال طول كشيد؛10 سال در زمان هارون 5سال در زمان مأمون5سال درروزگار امين…
رضا را نه مامون بلکه خدا بر او نهاد زیرا در زمین رضای رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)وامامان (علیهم السلام) ودر آسمان رضای خدا بود(مخالف، موافق ودوست، دشمن همه از او راضی بودند)…
مامون بعد کشتن امین ونارضایتی مردم و دلبستگی شدید اعراب و ایرانیان به امام رضا توطئه ولایت عهدی را کشید…
در جواب منت مامون که گفت ولایت عهدی را به تو دادم آقا (علیه السلام) فرمودند نه تنها چیزی به من ندادی که آزادی وآرامش مرا برای بیان و ارتباط با مردم گرفتی من با اکراه پذیرفتم زیرا بین مرگ و قبول چاره ای نداشتم وشرط کردم در هیچ اموری دخالت نکنم…
برای مردم نیشابور کلماتی طلایی از جنس سلسله الذهب را بیان کردند…
7مناظره تاریخی وعلمی امام(علیه السلام) با افراد وادیان های مختلف…
کتب منسوب به امام رضا (علیه السلام) حدودا20 جلداست مانند:
1- امالی امام رضا که دعبل خزاعی آن را ازامام نقل کرده اند
2- رساله الذهبیه درباره ی طب و پزشکی
3- مسند امام رضا درباره روایاتی از امام درباره پدرانشان است
امامی که با زبان هندی جواب آن فرد را که تا خراسان در پیشان آمدداد(بحارالانوار،ج12،ص15)…
برترین فضیلت امام علی (علیه السلام) را در آیه ی مباهله می دانند…
درروز قیامت از نعیم(تکاثر/8) از شما سوال می کنند واین به معنی آب گوارا و غذای لذیذ نیست چون خدا منتی را بر شما نمی گذارد بلکه نعیم یعنی دوستی با اهل بیت(علیهم السلام)(عیون الاخبارالرضا،ج2،ص37)…
سلاح پیامبران را همراه داشته باشید وآن هم دعا است ایشان در ایام زندان غیر از اوقاتی خاص همیشه در حال نمازو دعا بودند(اصول کافی،ج2،ص368)…
در تابستان روي حصير مي نشستند و در زمستان روي پلاس، لباس هاي درشت و زبر مي پوشيدند اما وقتي در جمع مردم حاضر مي شدند، لباس هاي قيمتي مي پوشيدند و خود را در انظار، مزين جلوه مي دادند»…
آداب - هر كس با ايشان صحبت مي كرد آن حضرت با دقت به حرف هايش گوش مي دادند و هرگز سخن كسي را قطع نمي كردند.
- خواسته هاي مردم را تا آن جا كه توانايي داشتند برآورده مي كردند.
- هرگز در نزد ديگران پاي خود را دراز نمي كردند.
- هرگز در مقابل همنشين خود تکيه نمي دادند.
- هيچ گاه به خدمتکاران و زيردستان خود سخن بد نمي گفتند.
- بلند نمي خنديدند و خنده ي حضرت فقط تبسم بود.
هرثمه سراسیمه آمد تا بگویدکه مامون، امام(علیه السلام) را فراخوانده امام به هرثمه گفت: مامون مرا مسموم می کند با انار یا انگور بعد از من نگذار او مراغسل وکفن دهدکه عذابی که با تاخیر برایش می خواهد بیایددامنش را می گیرداگرخواست در هنگام غسل من حضور یابدمرا به خیمه ای ببروخود نگاه نکن که بعد از مدتی با غسل و کفن مرا میبینی وقتي مأمون بخواهد قبر مرا حفر كند، قبر پدرش را قبله ي قبر من قرار خواهد داد اما هرگز چنين نخواهد شد! سنگي پيدا خواهد شد كه هر چه كلنگ بر آن بزنند، به اندازه ي ناخني از آن كنده نخواهد شد! آن گاه از جانب من به آنان بگو در سمت قبله ي قبر هارون كلنگي بزنند؛ وقتي اين كار را كردند قبري آماده خواهند ديد كه ضريحي آماده دارد! قبر كه باز شد مرا در درون آن مگذار تا آبي سفيد از ضريحش فوران كند ، قبر را پرنماید وقتي آب فرو نشست مرا در آن بگذار و آن ضريح را لحد من قرار ده!»
نشانههای مؤمن
در روایتی که «شیخ طوسی» از امام حسن عسکری(علیه السلام) نقل کرده، چنین آمده است: نشانههای مؤمن پنج چیز است: به جای آوردن پنجاه و یک رکعت نماز (17 رکعت نماز واجب و 34 رکعت نافله) و زیارت اربعین (امام حسین(علیه السلام)) و انگشتر را بر دستِ راست نهادن، و پیشانی را به هنگام سجده بر خاک گذاردن و بسم الله الرّحمن الرّحیم را در نماز بلند گفتن.اشاره به این که از ویژگیهای شیعیان اهل بیت(علیهم السلام) این پنج چیز است و انتخاب زیارت اربعین احتمالا به خاطر آن است که زیارت شهدای کربلا از روز اربعین آغاز شد و در این
روز، در زمان ما آن چنان انبوهی از جمعیّت عاشقان و دلدادگان امام حسین(علیه السلام) در کربلا جمع میشوند که در هیچ موقع از سال حتّی عاشورا چنان جمعیّت عظیمی دیده نمیشود.
تکالیف شیعیان
تکالیف شیعه در این متن نورانی بیان شده است. اوّلین تکلیف شیعه معرفت و شناخت است که سرفصلهایش در همین زیارت اربعین، به صورت کوتاه و نغز آمده است.
وظیفهی دوم این شناخت را به عمق ایمان رساندن است. در تعابیر همین زیارت نورانی، شهادت میدهیم و میگوییم: «اَللّهُمَّ اِنّی اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ»، یعنی من اقرار عارفانه میکنم. به دلم رسید که حسین دوست توست.
سومین وظیفه سلام است. از ابتدای زیارت میگویید: «السلامُ علي وَليِّ الله و حَبيبَه» سلام، کفِ ارتباط ما با امام است. وقتی به امام حسین(علیه السّلام) سلام میکنید، یعنی میگویید که آقاجان، من به شما اطمینان میدهم از ناحیهی من به شما آسیبی وارد نمیشود. وقتی شما به کسی سلام میکنید، یعنی شما از ناحیهی من در امان هستی که سلامت باشی. این کَفِ ارتباط با ولی خدا است. سقفش این است: «وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ» یعنی همهی وجود من، چون وقت میگویی قلب من یعنی همه وجودم، تسلیم قلب شما است. «وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ» من فانی و ذوب شدهی در شما هستم. این میشود اوج سلام. پس این خطّ ارتباطی عمیق با ولیّ خدا است.
چهارم، اعلام برائت و فاصله گرفت جدّی از دشمنان خدا و دشمنان ولیّ خدا است. مسئلهی چهارم خیلی مهم است. معمولاً در تعابیر زیارتی ما و در زیارت اربعین از کلمهی لعن استفاده شده است.»اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَ عَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماً» معنای لعن این است که من از دشمنان جدا هستم. این هم برای خودش سرفصلی است. پس وظایف شیعه عبارت است از: ۱. معرفت؛ ۲. اقرار و شهادت؛ ۳. سلام؛ ۴. لعن به دشمنان و داشتن خطّ فاصله. همیشه باید فاصلهمان را با دشمنان حفظ کنیم.
آ
نگاه دو رکعت نماز میخوانی و دعا میکنی به آنچه خواهی.
زبانی که بیشتر مردم عراق از آن استفاده میکنند زبان محلی است لذا برای اینکه بتوانید در ایام اربعین راحت تر با مردم این کشور ارتباط برقرار کنید چند نمونه از کلمات پرکاربرد را برای شما زائران عزیز در نظر گرفتهایم.
*فارسی : گذرنامه - پاسپورت
العربية : جَواز - باسبورت
*فارسی : گذرنامه ها
العربية : جَوازات
*فارسی : گذرنامه ات رو بده
العربية : إنْطِني جَوازَك
*فارسی : بگذار ببینم - نگاه کنم
العربية : خلّي أشُوف
*فارسی : ويزا
العربية : فيزَة
* فارسی : كجاست؟
العربية : وِين
*فارسی : سرويس بهداشتی کجاست؟
العربية : وِينِ المَرافِق الصَّحيَّة
)بدون کلمه صحیه بکار ببرید، چون اینگونه عامیانه تر است(
*فارسی : میخواهم
العربية : أريد
*فارسی : بروم
العربية : أرُوح
*فارسی : به نجف
العربية : إلْنَجف (در اصل الی النجف بوده)
نحوه تلفظ : أريد أروحِلْنَجف
*فارسی : اتوبوس میخوای یا ون
العربية : تِريدِ الباص لُو كَيّة؟
*فارسی : کرایه اش چنده - چقدر میشه
العربية : إشگَد؟ - إشگد الأجرة
*فارسی : ده هزار - 10000 دینار - 10
العربية : عَشِر - عَشرتالاف
*فارسی : خوبه
العربية : زِيَن
*فارسی : نه گرونه!
العربية : لا، باهِز
*فارسی : خيلی - گرونه
العربية : إهوَاي، كِلَّش - باهز
*فارسی : گروهتون، چند نفر هستید؟
العربية : جَماعَتْكُم، چَم نفرات؟
*فارسی : بیا بالا - سوار شو - بپر بالا
العربية : صْعَد - يا أللّه صْعد
*فارسی : تمام شديد؟ همه سوار شدید؟ - تکمیل شد - تمام شد.
العربية : خَلاص؟ - *يا به صورت خبري* :خلاص!
*فارسی : چمدان - ساک
العربية : جُنطَة - جمع : جُنَط
*فارسی : راننده
العربية : سايِق
*فارسی : ایستگاه پلیس
العربية : سِیطَرَة
*فارسی : گیت - دروازه - ورودی
العربية : بَوّابَة
*فارسی : افسر - مامور - مسؤول
العربية : ضابُط
*فارسی : گاری - ارابه
العربية : عَرَبانة
*فارسی : گاری چی - ارابه کش
العربية : عَرَبَنچي
*فارسی : (بردار،بلند کن) - چمدون رو بردار
العربية : (شيل) - شيلِ الجُنطَة
*فارسی : کیف - کوله
العربية : حَقْبَة
*فارسی : هوا گرمه - گرمه
العربیة : ألْجَو حار - حار
*فارسی : آبجوش
العربیة : مایِ الحارّ، ماي حار
*فارسی : نان
العربیة : خُبُز
*فارسی : نان ساندویچی(مخصوص به عراق)
العربیة : صَمّون
*فارسی :کولر را روشن کن
العربیة : شَغِّلِ الْمُكَيِّف
*فارسی : خاموش کن - خاموشش کن - کولر را خاموش کن
العربیة : طَفْ - طفِّيَه - طفّي المُكيّف
*فارسی : وایستا - نگه دار
العربیة : اُگُفْ
*فارسی : اینجا - آنجا
العربیة : إهْنا - إهناك
*فارسی : بیا
العربیة : تعال
*فارسی : برو
العربیة : رُح (روح)
*فارسی : گم کردم
العربیة : ضَيَّعِت
*فارسی : بگذار - قرار بده
العربیة : خَلّي
*فارسی : چرا - برای چه
العربیة : لِيَش
*فارسی : نمی فهمم - نمی فهمم چی میگی
العربیة : مَافْتَهِم (الف خوانده نمي شود) - مَفتَهم شِتگول
*فارسی : کم - کمی عربی بلدم
العربیة : شُوَیّ، شْوَيّ - شوي أعرف، شوي أحچی
فضیلت ذکر صلوات
درروایات متعدد اشاره شده، که عبادات ما بدون ذکر صلوات قبول نمی شود. ذکر صلوات باید همراه حسنات و عبادات باشد. باز از پیامبرخدا(صلی الله علیه وآله وسلم ) روایت داریم: اگر در روز قیامت از امت کسی را بیاروند که حسنات زیادی را به جا آورده است اگر حسناتش ضمیمه بر صلوات محمد و آل محمد نباشد خدا حسناتش را قبولش نمی کند. چون صلوات دستور خداوند است. خداوند می فرماید:إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْليماً [2]خداوند می فرماید: هم من، هم ملائکه ام، صلوات می فرستیم. شما هم این کار را بکنید.
ثواب زیارت امام حسین علیه السلام
جابر از چهارده معصوم علیهم السلام، هفت معصوم علیهم السلام را، زیارت کرده است. و از خدمت آنها استفاده کرده است. جابر به همراه عطیه، که از شاگردانش و دوستانش بود در اربعین حسینی به کربلا آمد. در کنار فرات غسل زیارت کرد. عطیه دستش را گرفت. به زیارت که می آمدند، قدم هایش را کوتاه بر می داشت. عطیه گفت: چرا آرام و کوتاه قدم برمی داری؟ فرمود: که از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) خدا شنیدم، هر کسی به زیارت فرزندم امام حسین(علیه السلام ) می رود، هر قدمش ثواب یک حج عمره است.
عظمت دستگاه امام حسین علیه السلام
واقعا دستگاه امام حسین(علیه السلام ) شگفتی هایی دارد؛ که از عقل ما و فهم ما فراتر است. همان طور که ایثار و گذشت امام حسین(علیه السلام ) هم یک ایثار و گذشت ویژه ای بوده است. کی حاضر است، در راه خدا همه هستیش را، همه برادرهایش، بچه هاش و یارانش را، فدا کند، خودش را فدا کند، استخوان هایش خورد بشود.
از زن و فرزند و خانمان بگذشتی اما آدم نگذشت ز یک دانه گندم.
دربهشت خدا به حضرت آدم(علیه السلام ) فرمود: که از این دانه گندم نخور؛ ولی خورد.
داستانی درباره معنای حقیقی ذبح عظیم در قرآن
علامه سید محمدحسین تهرانی، در کتاب روح مجرد نقل می کند که یک عالم جلیل القدر در تهران به نام مرحوم سید دری نجف آبادی بود. در تهران منبر میرفت. ایشان در تهران یک موقعی از منبر پایین می آید؛ یک جوانی از ایشان سئوالی می کند که حافظ یک شعری دارد؛ که می گوید:
مرید پیر مغانم، زمن مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی، و او به جا آورد.
مرحوم نجف آبادی می فرماید که منظور از پیر مغان حضرت امیر است و منظور از شیخ حضرت آدم صفی الله است یعنی ای حضرت آدم درست است شما شخصیت بزرگی هستی ولی من یکی مرید حضرت امیر المومنین هستم چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد به خاطر اینکه خدا تو بهشت دنیوی به حضرت آدم فرمود: از همه این نعمت ها استفاده بکن الا این گندم که شجره ممنوعه است. وَ قُلْنا يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمينَ اما حضرت آدم و حوا طبق نص قرآنوَ كُلا مِنْها شیطان آمد وسوسه کرد. شیطان قسم خورد که من خیر خواه شما هستموَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحينَ حضرت آدم هم فکر نمی کرد که کسی قسم دروغ بخورد. یعنی خیلی صاف و زلال بوده است. قسم خورد که من خیر خواه شما هستم اگر از این گندم بخورید همیشه در بهشت می مانید. حضرت آدم و حوا از اون میوه ممنوعه خوردند و لباس هایشان ریخت. از بهشت هم بیرونشان کردند. به حضرت آدم گفتند: گندم نخور ولی خورد.خدای متعال به حضرت امیر(علیه السلام ) نفرمود که گندم نخور ولی حضرت امیر(علیه السلام ) در همه عمرش گندم نخورد. “چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد” به قول مولانا:
هـیچ نـکشد نـفـس جـز ذل پـیـر
دامن آن نفس کش راسخت گیر
هرچه گویم عشق ازآن برتربود
عشق امیر المـومنین حیدر بود
مرحوم دری نجف آبادی فوت می کند، همین شخص که این سئوال را کرده که منظور از این شعر چیست مرحوم نجف آبادی را در عالم خواب می بیند. البته در عالم خواب از مرحوم نجف آبادی می پرسد، که آقا شما این دنیا جواب دادی که منظور از پیر مغان حضرت امیر(علیه السلام ) و منظور از شیخ حضرت آدم است آیا اون دنیا که رفتی معنی بهتری هم پیدا کردی؟
ایشان می فرمایند: من به این دنیا که آمدم یک معنی بالاتر و بهتری از شعر حافظ فهمیدم. به من فهماندند که مراد از پیر مغان آقا ابا عبدالله الحسین(علیه السلام) است. و منظور از شیخ حضرت ابراهیم(علیه السلام) است. خدای متعال دوست داشت در راه او یک قربانی و ذبحی انجام بپذیرد. یک کسی برایش فدا بشود. خدای متعال به حضرت ابراهیم(علیه السلام) امر کرد، که اسماعیل(علیه السلام) را در راه من قربانی کن حضرت ابراهیم(علیه السلام) هم اسماعیل(علیه السلام) را در منی آورد، و واقعا هم نیتش این بود که قربانی کند.
سخت ترین امتحان حضرت ابراهیم علیه السلام
خیلی امتحان سنگینی است. حضرت ابراهیم(علیه السلام) مظهر لطافت و احساس خدایی بوده است. در اوج احساس پدری بوده است. کارد را گذاشت که سر حضرت اسماعیل(علیه السلام) را ببرد، خیلی هم فشار آورد، ولی کارد به امر خدا نبرید. همه چیز دست خداست به آتش امر می کند که گلستان بشو. به کارد می فرماید: نبر نمی برد. حضرت عصبانی شد؛ کارد را به سنگ زد سنگ نصف شد. ولی پوست و گوشت نازک حضرت اسماعیل(علیه السلام) را نمی برید. گفت: خدا به من امر می کند که نبر دوست خدا می گوید: که ببر من باید حرف خدا را گوش بدهم. بعد جبرئیل(علیه السلام) نازل شد. یک قوچی از قوچ های بهشتی آورد؛ که به جای اسماعیل(علیه السلام) قربانی کردند. وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظيمٍ یعنی فدیه دایم به جای ذبح حضرت اسماعیل(علیه السلام) ذبح بزرگی را بعضی از مفسرین گفتند: که منظور از ذبح عظیم که جایگزین حضرت اسماعیل(علیه السلام) شده همان گوسفندی است که از بهشت آوردن. ولی این آیه را روایات ما معنی دیگری کرده است. آقا علی بن موسی الرضا(علیه السلام) فرمود: ذبح عظیم منظور جدم امام حسین علیه السلام است. خدای متعال از یک گوسفند بهشتی تعبیر به ذبح عظیم نمی کند. حضرت فرمود: که مشیت خدا بر این تعلق گرفت که حضرت اسماعیل(علیه السلام) قربانی نشود. اما در این امت بعد از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم ) ذبح بزرگی که در راه خدا انجام شد؛ منظور آقا ابا عبدالله حسین علیه السلام است. به جای اسماعیل ذبیح الله(علیه السلام) حضرت امام حسین علیه السلام فدیه شد. آن وقت آقای دری(ره) فرموده بود: که وقتی در این عالم آمدم به من فهماندند که معنی شعر این است که : ای حضرت ابراهیم(علیه السلام) از من رنجش پیدا نکن؛ شما قرار بود که در راه خدا قربانی بدهی ولی به جای شما امام حسین(علیه السلام) خودش را، بچه هایش را، برادرهایش را، حضرت ابالفضلش را، که مثل جان خودش است؛ همه این ها را در راه خدا فدا کرد. وَ بَذلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَةِ [6]امام حسین(علیه السلام) یک موی حضرت زینب را با عالمی نمی دهد.
معنای بذل و بذل امام حسین علیه السلام
می دانی حضرت زینب(سلام الله علیها ) را چقدر دوست دارد؟ امام حسین(علیه السلام) برای چی حاضر می شود که حضرت زینب این همه اسارت و ذلت بکشد. به خاطر خدا، حاضر شد؛ تمام این ایثار ها را بکند. ما در زیارت اربعین می گوییم: که امام حسین(علیه السلام) بذل کرد. بذل به چیزی می گویند، که طرف بدون چشم داشت و طمع ببخشد. یعنی اصلا هیچ به برگشتش فکر ندارد. ابا عبدالله خون دلش را در راه خدا برای اینکه بنده ها را از جهالت و گمراهی نجات بدهد، بذل کرد. من مادری را سرغ دارم که به پسرش خیلی علاقه دارد ولی وقتی زلزله آمد، اصلا فراموش کرد که پسری دارد. توی حیاط آمد بعد از این که زلزله تمام شد، یادش آمد که پسری دارد؛ که خیلی دوستش دارد. در موقع گرفتاری ها معلوم می شود، چه کسی به فکر چه کسی است. ولی آقا ابا عبدالله(علیه السلام) برای این که بندگان خدا را نجات بدهد، از همه هستیش گذشت.
معنای هل من ناصر امام حسین علیه السلام
امام وقتی می فرماید:که هَل مِن ناصِرٍ يَنصُرُنى [8]ظاهرش این است “چه کسی است، که من را یاری کند؟” اما معنی حقیقیش این است چه کسی است، که من یاریش کنم. به جهنم نرود، به بهشت برود. امام(علیه السلام) می فرماید: به من آب بدهید. چون هر کسی آب بدهد، رحم کند، رحمت اورا می گیرد.
محبت فوق العاده امام حسین علیه السلام
ما روایت داریم: تا کسی رحم کند، رحمت خدا او را می گیرد. مرحوم آقای شاه آبادی فرموده بودند: امام(علیه السلام) اگر به شمر فرموده بود، که به من آب بده پیش جدم از تو شفاعت کنم، درست است. چون امام(علیه السلام) می خواهد سفره رحمتش را پهن کند؛ شمر هم در سر اون سفره باشد. شمر اگر آب می داد دیگر موفق به کشتن حضرت(علیه السلام) نمی شد. رحم میکرد و برمی گشت. تا بر می گشت رحمت خدا او را می گرفت. حضرت علی اصغر(علیه السلام) را می آورد، که رحم کنند. تا مورد رحمت واقع بشوند. حضرت(علیه السلام) به شمر گفت: که به من آب بده تا از تو در پیش جدم رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم ) شفاعت کنم. آن ملعون هم گفت: من یک درهم یزید را با شفاعت جدت تو عوض نمی کنم. امام حسین(علیه السلام) می خواهد، حتی خبیث ترین آدم ها را هم نجات بدهد. محبت امام حسین(علیه السلام) خیلی فوق العاده است. ببین چطور خلق دل باخته امام حسین(علیه السلام) شده اند. امام حسین(علیه السلام) این طور دل باختگی را نشان داد که خلق این طور دلباخته شده اند.
نوکری در دستگاه امام حسین علیه السلام
یک عالمی در منزلش مجلس روضه می گرفت. معمولا بچه هایش رفقایش شاگردانش می آمدند در منزلش پذیرایی می کردند یک روز رفقا و شاگرداش نیامدند بچه هایش هم نبودند آقا عبایش را گذاشت کنار خودش از مردم پذیرایی کرد. شب حضرت زهرا(سلام علیها) را خواب دید. حضرت(سلام الله علیها ) فرمود: فلانی امروز تو نوکر ما شدی. یعنی تو دستگاه اهل بیت علیهم السلام و امام حسین(علیه السلام) باید خودت را بشکنی، جارو کشی کنی، کفش جفت کنی. مرحوم آیت الله کمپانی، استاد آیت الله بهجت و خیلی از بزرگان، خودش کفش جفت می کرد، چایی می ریخت. می گفتند: آقا شما آیت الله، فیلسوف و چی و چی هستی. می گفت: این مجلس امام حسین(علیه السلام) است. شاید خیلی از کارهای ما نگرفت، ولی این کار گرفت. نوکری در این خانه برای ما ثبت بشود.
ماه صفر
ماه صفر دومین ماه قمری است که برای نامگذاری آن دو دلیل ذکر می شود:
نخست این که از صُفْرَة به معنای زردی گرفته شده، زیرا زمان انتخاب نام با فصل پاییز و زرد شدن برگ درختان مقارن بوده است.
دلیل دوم این که از صِفْر به معنای خالی گرفته شده است، چرا که با پایان یافتن ماه های حرام(رجب، ذی القعده، ذی الحجه و محرم) قبایل بار دیگر وارد جنگ می شدند و شهرها خالی می شد.
معروف است که صفر ماهی منحوس است. در چرایی منحوس بودن ماه صفر دلایلی از جمله رحلت پیامبر اکرم(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع) در این ماه را ذکر می کنند. همچنین ابتدای ماه صفر با ورود کاروان اسرا به شهر شام مصادف است، و نیز آغاز جنگ صفین در نخستین روز صفر بوده است.
در برخی از روایات اسلامی آمده است که مسلمانان از انجام کارهای مهم در ماه صفر، پرهیز و برای دفع آفات و بلایای این ماه بسیار صدقه دهند. به همین دلیل مسلمانان از این ماه به عنوان ماهی نحس و بد یمن یاد می کنند، چرا که در این ماه وحی قطع می شود. حضرت علی(ع) در این مورد فرموده است: با رحلت پیامبر(ص) چیزی قطع شد که با فوت هیچ احدی قطع نشد.
اول ماه صفر
اعمال مشترک اول هر ماه در ابتدای ماه صفر نیز قابل توجه است از جمله:
دعا
در زمان دیدن هلال خواندن دعای هلال وارد شده است. حداقل آن است که سه مرتبه بگوید: اللّهُ اَکْبَر و سه مرتبه لا إلهَ الَّا الْلّه و سپس بگوید: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی أذْهَبَ شَهْرَ کَذا وَ جاءَ بِشَهْرِ کَذا.
بهترین دعای زمان رؤیت هلال، دعای چهل و سوم صحیفه سجادیه است.
قرآن
خواندن هفت مرتبه سوره «حمد».
روزه
از أموری که بر آن تأکید شده، سه روز روزه گرفتن در هر ماه است. مرحوم علامه مجلسی در زادالمعاد می گوید: مطابق مشهور، این سه روز، پنجشنبه اول ماه و پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه اول از دهه وسط ماه است.
نماز
شب اول ماه: دو رکعت نماز بجا آورد، به این نحو که: در هر رکعت پس از سوره حمد سوره انعام را بخواند سپس از خداوند متعال بخواهد که او را از هر ترسی و هر دردی ایمن گرداند.
روز اول ماه: خواندن نماز اول ماه که آن دو رکعت است، در رکعت اول بعد از حمد سی مرتبه سوره توحید و در رکعت دوم بعد از حمد سی مرتبه سوره قدر بخواند و بعد از نماز صدقه ای در راه خدا بدهد،هر کس چنین کند، سلامت خود را در آن ماه از خداوند متعال گرفته است.
اعمال مستحبی ماه صفر
درباره اعمال مستحبی که در ماه صفر ذکر شده، اهم آن ها خواندن دعا، تلاوت قرآن، اقامه نماز و روزه داری است.
دعای ویژه ماه صفر نیز از محدث بزرگ مرحوم «فیض کاشانی» نقل شده که مستحب است هر روز 10 مرتبه قرائت شود:
یا شَدیدَ الْقُوی وَیا شَدیدَ الْمِحالِ یا عَزیزُ یا عَزیزُ یا عَزیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنی شَرَّ خَلْقِکَ یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ وَصَلَّی اللّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ.
ای سخت نیرو و ای سخت عقوبت! ای عزیز، ای عزیز، ای عزیز! در برابر عظمت تو همه آفریدگانت خوار شدند، پس کفایت کن از من شر خلقت را. ای نیکو ده، ای زیبایی بخش، ای نعمت بخش، ای فزون بخش، ای که معبودی جز تو نیست! منزهی تو و من از ستمکاران هستم. پس دعای او (یونس) را اجابت کردیم و از اندوه نجاتش دادیم و این چنین نجات دهیم مؤمنان را و درود خدا بر محمد و آل پاک و پاکیزه اش
مسابقه پیامکی:
1- اولین زائرپیاده اربعین که بود؟
2- آخرین ستون یاعلم در کربلا جه عددی است؟
3- چرا می گویند ماه صفرنحس است؟
ü نظر سنجی:
نشریه تا چه میزان اطلاعات کاربردی ومورد نیازبرای شما دارد ؟
خیلی
متوسط
ضعیف
بدون شرح
دون شرح
ای شوق پابرهنه که نامت مسافر است
راهی شدی به سمت رسیدن به اصل خویش
دور از نگاه شهر که فکر ظواهر است
دل های شست وشو شده و پاک بی شمار
چشمی که تر نگشته در این جاده نادر است
سیر است گرچه چشم و دلت از کرامتش
در این مسیر سفره ی افطار حاضر است
وقتی که در نگاه تو مقصد حرم شود
پاگیر جاده می شود آن دل که عابر است
با آب وتاب سینه زنان گرم قل قل است
کتری آب جوش که در اصل شاعر است
فنجان لب طلا پر و خالی که می شود
هر بار گفته ام نکند چای آخر است
حق الناس در آخرت
روايت داريم حق الناس در برزخ انسان را اسير مي كند مثلا يك سوم فشار قبر متعلق به غيبت است. در روايتی دیگر هست كه خداوند بر روي پل صراط كمينی قرار داده كه هر كس حق الناس بر گردن دارد، از آنجا به بعد حق عبور ندارد.
رسول اكرم (ص) فرمودند: بيچاره ترين مردم كسی است كه با اعمال خوب وارد صحراي محشر شود مثلا در نماز ، حج و … مشكلی نداشته باشد و جز اصحاب يمين قرار گيرد اما زماني كه قصد ورود به بهشت می كند گروهی از مردم مانع می شوند . علت را جويا مي شود و می شنوند كه حقوق آنها را پايمال كرده است . در آن لحظه از فرشتگان كمك می طلبند و آنها می گويند: حلاليت بگير , يعنی قسمتی از اعمال خوب خود را به آنها بده تا حلالت كنند وقتی اين كار را می كنند متوجه می شوند ديگر هيچ چيز ندارند و نامه را به دست چپ می دهند كه از نظر پيامبر بيچاره ترين بنده ها هستند.
«حجت الاسلام رفیعی»
قربان و غدير، نقطه تلاقي شان امامت و ولايت است، آن هم ولايت مطلقه كليّه، يعني ولايتي كه بر همه مخلوقات از قبيل جمادات،گياهان، حيوانات، انسان و فرشتگان عرضه شد و در رسول اكرم(ص) امير المؤمنين علي (ع)و يازده جانشين آنهاست ـ تمام درجات و مناجات پيامبراكرم (ص) اولياء و اوصياء به همين ولايت برگشته و اين ولايت از فناي بنده در حق و بقاي بنده به وسيله حق سرچشمه مي گيرد.
قربان از قرب به معناي نزديكي و تقرّب گرفته شده. اوّلين قرباني كه در تاريخ بشر كنوني پذيرفته شد، مربوط به حضرت هابيل(1) ـ عليه السلام ـ است. در ميان اقوام پيشين هم رسم بر اين بود كه براي تقرّب به معبود يا معبودان خود قرباني كنند. اين مسأله ادامه يافت تا هنگام نبوّت حضرت ابراهيم خليل ـ عليه السلام ـ در اين هنگام ايشان سه مرتبه در رؤياي صادقه ديدند كه خداوند ايشان را به ذبح فرزند امر مي فرمايند. آنگاه كه براي ايشان يقين حاصل شد كه رؤيا صادقه است، خود را براي اجراي فرمان الهي آمده كردند، ولي تيغ، گلوي فرزند ايشان حضرت اسماعيل ـ عليه السلام ـ را نبريد، و به امر الهي قوچي را به عنوان قرباني به جاي فرزندشان، ذبح كردند. اين قضيّه مبناي عيد قربان در اسلام هم قرار گرفت. بعد از ذكر تاريخچه اجمالي عيد قربان بايد مطالب ذيل را ذكر كنيم:
اوّلا: در روايات ما كلمه «قرباني» در مواردي ذكر شده مثل «الصلوة قربان كل تقيّ» نماز مايه تقرّب هر شخص پرهيزكار به خداوند است. پس با توجه به روايت شريفه «قربان»، «آنچه مايه تقرّب الي الله» است، صرفاً در ذبح حيوان خاصّ خلاصه نمي شود، بلكه مفهومي بسيار گسترده تر از آن دارد.
و بالاترين و عالي ترين مصداق «قربان»، جهاد با نفس و گشتن و از بين بردن رذائل نفساني و اخلاقي است كه در حديث شريف «موتوا قبل ان تموتوا» يعني بميريد پيش از آنكه شما را بميرانند، بدان اشاره شده دارد. معناي «موتوا» در حديث فوق اين است كه نفسانيّت خود را ذبح كنيد و از منيّت ها و هواهاي نفساني كاملا جدا شويد تا به جوار قرب الهي دست يابيد.
پيوند روز عيد قربان با عيد غدير كه عيد ولايت مطلقه كليّه الهيّه است، اين است كه در روز عيد قربان رذائل و هواهاي نفساني را در درون خود ذبح و قرباني كنيد تا با طهارت و پاكي روح، وارد، عيد ولايت مطلقه كليّه الهيّه حضرت امير ـ عليه السلام ـ شويد زيرا مسأله ولايت حضرت امير ـ عليه السلام ـ آن قدر پاك و طاهر است كه، هرگز نمي تواند با آلودگي هاي باطني، قدم در آن نهاد و خود را از مواليان واقعي حضرت امير ـ عليه السلام ـ دانست.
امّا خود عيد غدير با قطع نظر از عيد قربان،به منزله آخرين جزء از علّت تامّه نسبت به مبعث پيامبر گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ است. بلكه غدير به منزله باطن يك چيز ظاهر و به منزله روح، نسبت به انسان است، زيرا تمامي خيرات و سعادات مشروط به ولايت امير المومنين علي ـ عليه السلام ـ و فرزندانش ـ عليهم السلام ـ است. در روايات كثيره از طريق شيعه و اهل سنت وارد شده كه نورهاي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ يكي بود تا اين كه در صلب عبدالله و عبدالمطلب از هم جدا گشته و خداوند، ولايت آنان را بر همه مردم واجب نموده است و اين ولايت در روز غدير آشكار شد،(2) به همين جهت در قرآن كريم آمده: «امروز «روز غدير» دينتان را برايتان كامل و نعمتم را بر شما تكميل و دين اسلام را براي شما انتخاب نمودم».(3)
البته نكته اساسي در پيوند عيد غدير و قربان آن است كه در قرآن مي خوانيم: زماني كه خداوند حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ را به امتحانات گوناگون آزمود و ايشان همه آنها را به اتمام رساند، خداوند به ايشان فرمود: تو را امام براي مردم قرار دادم و او گفت آيا از ذريه من هم كسي به امامت مي رسد، خداوند فرمود، عهد من «امامت و ولايت» به ستمگران نمي رسد.(4)
از آيه شريفه فوق استفاده مي شود كه حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ پس از تحمّل آزمايش هاي سخت كه از جمله مهم ترين آنها قرباني فرزند بود به مقام امامت رسيد، و اين امر نشان گر آن است كه نقطه مشترك روز عيد قربان و روز عيد غدير از لحاظ معرفتي و با نگاهي عميق، امر ولايت و امامت است.
اگر حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ ، فرزند خود را به قربانگاه آورد تا مايه تقرّبش به ذات اقدس الهي شود، حضرت امير ـ عليه السلام ـ هم تمام هستي اش را قرباني راه خدا نمود.
از ديگر اشتراكات عيد غدير و عيد قربان، مسأله فضيلت اين دو عيد اكبر الهي است: از امام رضا ـ عليه السلام ـ روايت شده است كه فرمودند: در روز قيامت، چهار روز با شتاب به خدا مي رسد، همان گونه كه عروس به حجله خود مي رسد. پرسيدند اين چهار روز كدام است؟ حضرت فرمودند: روز قربان، روز فطر، روز جمعه و روز غدير كه روزي است كه ابراهيم خليل ـ عليه السلام ـ در آن از آتش رهايي ياف و به جهت سپاسگزاري، آن روز را روزه گرفت و نيز روزي است كه در آن روز پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ حضرت امير ـ عليه السلام ـ را به عنوان جانشين خود معرّفي و فضيلت هاي او را بيان نمود و خداوند بدين وسيله دين را كامل كرد و حضرت امير ـ عليه السلام ـ به خاطر شكرگزاري اين روز را روزه گرفته است.(5)
اين روز روز كمال، روز ناراحتي شيطان و روزي است كه اعمال شيعه و دوستداران آل پيامبر پذيرفته شده و خداوند عمل مخالفين آنها را باطل و نابود مي گرداند و اين همان است كه خداوند در آيه 23 سوره فرقان مي فرمايد: «آن اعمال اعمال مخالفين اهل بيت ـ عليهم السلام ـ را باطل و نابود نموديم».
وجه اشتراك ديگر غدير و قربان را بايد در خود نام غدير جستجو كنيم، غدير نام بركه اي است كه اين واقعه اعلام ولايت امير المومنين ـ عليه السلام ـ در نزديكي آن واقع شده است. از سوي ديگر حاجيان هم كه به مني قرباني مي فرستند. شهر مكّه كنار چاه زمزم قرار دارند كه آب پر بركتش به دعاي حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ نياز آبي همه زائران و ساكنان مكّه را تأمين مي كند. بركه و چاه هر دو محل تجمع آب هستند و آب، مظهر پاكي است و تفسير عرفاني آب، همان ولايت و امامت است، همان طور كه آب ظاهر را تطهير مي كند، طهارت باطني هم بدون ولايت ممكن نيست.
لذا باز از هر دو عيد قربان و عيد غدير، به پاكي ظاهري كه مظهرش آب است و پاكي و طهارت باطني كه مظهرش ولايت است و معناي باطني آب هم همان ولايت است دست مي يابيم.
از سوي ديگر عيد قربان در هشتم ذي الحجّه است و عيد غدير در هيجدهم ذي الحجّه لذا هر دو عيد قربان و غدير با حج گره خورده اند و اين وجه اشتراك ديگري از قربان و غدير است و شايد سرّ اين كه بين اين دو روز، هشت روز فاصله است اين باشد كه بعد از آن كه انسان موفق شد به توفيق الهي باطن خود را از اغيار پاك نمايد و هوا هاي نفس خود را قرباني كند، هشت روز تا ولايت فاصله دارد.
امّا استفاده از اين ارتباط عميق بين قربان و غدير در افزايش، سطح معارف انسان چنين است: ما از مطالب گذشته به اين مطلب رسيديم كه قربان و غدير، نقطه تلاقي شان امامت و ولايت است، آن هم ولايت مطلقه كليّه، يعني ولايتي كه بر همه مخلوقات از قبيل جمادات،گياهان، حيوانات، انسان و فرشتگان عرضه شد و در رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ امير المؤمنين علي ـ عليه السلام ـ و يازده جانشين آنهاست ـ عليهم السلام ـ تمام درجات و مناجات پيامبراكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ اولياء و اوصياء به همين ولايت برگشته و اين ولايت از فناي بنده در حق و بقاي بنده به وسيله حق سرچشمه مي گيرد.
پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در روايتي مي فرمايند: اوّلين چيزي كه خدا آفريد نور من بود در حالي كه «آدم» هنوز در مرحله، آب و گل بود كه به همان ولايت اشاره دارد يا روايت امير المؤمنين علي ـ عليه السلام ـ كه من ولي بودم در حالي كه «آدم» هنوز در مرحله آب و گل به سر مي برد همان معناي ولايت را دارد. و از صاحب ولايت مطلقه با نام هايي مانند خليفه اعظم، قطب اقطاب، انسان كامل، عقل اوّل و روح اعظم در عرفان ياد شده است.(6) و همين مسأله امامت و ولايت ركن ركين اعتقادات شيعه است كه به واسطه آن، شيعه از غير شيعه در ميان مسلمين متمايز مي شود و در روايات كثيره، قبولي ساير اعمال يك فرد وابسته به پذيرش ولايت از سوي آن فرد شده و اين مسأله عمق مسأله ولايت را مي رساند.
پاورقی:
1. ر.ک: مائده : 27.
2. ملکي تبريزي، ميرزا جواد آقا، المراقبات، ص462 و 463.
3. مائده : 3.
4. بقره : 124.
5. همو، المراقبات، ترجمه محدث بندر ريگي، ابراهيم، انتشارات اخلاق، ص488، 1377ش.
6. همو،المراقبات، ص492.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات
برگی از دفتر زندگی امام صادق علیه السلام
جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام، ششمین امام شیعیان، و پنجمین امام از نسل امیر المؤمنین (ع) کنیه او ابوعبدالله و لقب مشهورش «صادق» است. لقبهای دیگری نیز دارد، از آن جمله صابر، طاهر، و فاضل. اما چون فقیهان و محدثان معاصر او که شیعه وی هم نبوده اند، حضرتش را به درستی حدیث و راستگویی در نقل روایت بدین لقب ستوده اند، لقب صادق شهرت یافته است.
ولادت او ماه ربیع الاول سال هشتاد و سوم از هجرت رسول خدا (ص)، و در هفدهم آن ماه بوده است. ولی بعض مورخان و تذکره نویسان ولادت حضرتش را در سال هشتادم از هجرت نوشته اند و در ماه شوال سال صد و چهل و هشت هجری به دیدار پروردگار شتافت. مدت زندگانی او شصت و پنج سال بوده است.نام مادر او فاطمه یا قریبه دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر است و ام فروه کنیت داشته است.
بیشتر شمایل آن حضرت مثل پدرش امام باقر(ع) بود. در تربیت اسلامی پس از قرآن کریم، این سنت و سیره ائمه اطهار(ع) است که عمده و اصلیترین منبع محسوب میشود چراکه قرآن میفرماید پیامبر اسلام(ص) اسوه نیکو برای شماست. پس از پیامبر نیز منبع بزرگ تعلیم و تربیت اسلامی، مخصوصاً برای تشیع، سنت و سیره معصومین (ع) است که هادیان طریق و ناجیان غریقاند. در میان ائمه معصومین، امام جعفر صادق(ع) جایگاه ویژهای دارند زیرا که عمدهترین احادیث و روایات شیعی به ایشان منسوب است و مذهب شیعه به این دلیل به مذهب جعفری مشهور شده است. بر این اساس بررسی سیره و سخنان آن امام همام و استنباط و استخراج اهداف و روشهای تربیتی از آنها دارای اهمیت ویژهای است.
مقدمه
دوران امامت آن حضرت مصادف با چند خلیفه اموی و عباسی بود. عباسیان در ابتدا با شعار حمایت از آل علی(ع) خود را به حکومت رساندند اما پس از چندی با ریا و تزویر از معصومین فاصله گرفتند و مردم را در تباهی و فساد غرق کردند. امام ناچار بود که با تناقضها و امواج منحرفی که امت را در ورطه سقوط قرار داده بود مبارزه و اساس اسلام را حفظ نماید. آن بزرگوار با دو گونه انحراف مواجه بود. اول انحراف در سطح سیاسی (کل دستگاه حاکمه) و دوم انحراف علمی و دینی (به علت ورود فرهنگها و اندیشههای شاهنشاهی ایران و روم). آن حضرت با شناختی که از مردم و حاکمان زمان خویش پیداکرده بود قیام مسلحانه را برای براندازی ظلم و برپاداشتن حکومت عدل به صلاح جامعه زمان خود ندید. بر این اساس بود که امام اصلاح ساختار عقیدتی جامعه را وجهه همت خود قرار داده و با تدوین و تصویب فقه بهجای مانده از رسول گرامی اسلام دانشگاه بزرگ خود را بنا نهادند.
شهادت امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام در سال 148 قمري به دست عوامل منصور دوانقي مسموم شد و بر اثر آن، به شهادت رسيد. درباره تاريخ شهادتش، دو گفتار است. برخي نيمه رجب و برخي ديگر 25 شوال را بيان كردهاند. ولي معروف و مشهور ميان مورخان و سيرهنگاران شيعه، همان قول دوم يعني 25 شوال ميباشد.
وصايای امام صادق عليه السلام هنگام وفات
او در لحظه مرگ وصايایي چندي می نماید که برخي در امر امامت برخي در زمينه مسائل خانوادگي و بخشي در مورد عامه است. به فرزندان خود گفت: فَلا تَمُوتُنَّ اِلاُّ وَاَنتُم مُسلِموُن بکوشيد که جز مسلمان نميريد.
به کسان و خويشان فرمود: اِنَّ شَفاعَتَنَا لاتَنالُ مَستَخِفّاَ بِالصَّلاةِ. شفاعت ما به کسي که نماز را کوچک بشمارد نمي رسد.
به خانواده خود وصيت کرد که پس از مرگش تا چند سال در موسم حج در مني براي او مراسم عزاداري بر پا کنند.
دستور داد براي خويشان و کسان هديه اي بفرستند، حتي هفتاد دينار براي حسن افطس از خويشان او. و حسن افطس همان کسي است که با خنجر به امام حمله کرده بود و مي فرمود مي خواهد آيه قرآن را در مورد صله رحم اجرا کند.
درباره امام پس از خود، امام کاظم عليه السلام را براي چندمين بار منصوب کرد که او در آن هنگام بر اساس سندي بیست سال داشت. بخشي از سفارش هاي او درباره غسل و کفن و قبر خود بود که احکام اسلامي در اين زمينه وجود دارد. و بالاخره بخشي از وصيت راجع به مردم بود که رئوس آن دعوت به وقار و آرامش، حفظ زبان، پرهيز از دروغ و تهمت و دشمني، دوري از تجاوز کار، پرهيز از حسادت و ترک معاصي و… بود. امام صادق عليه السلام در آخرين لحظات حيات که مرگ را نزديک ديد، دستور داد که تمام خانواده و خويشان نزديکش بر سر بالينش جمع گردند و پس از آن که همه آنان در کنار امام حاضر شدند، چشم بگشود و به صورت يکايک آن ها نظر افکند و فرمود: ان شفاعتنا لاتنال مستخفاٌ بالصلوة.
اصول و مبانی سبک زندگی علمی از منظر امام صادق عليه السلام
یکی از مهمترین ابعاد سبک زندگی اسلامی، سبک زندگی علمی است که هویت و مسیر تکاملی افراد و جوامع انسانی را تعیین کرده و در ساختار فرهنگ و تمدن اسلامی نقش بسزایی را بر عهده دارد. پرداختن به این مطلب، بهویژه تلاش برای استخراج اصول و مبانی آن جهت تدوین برنامه جامع نظام تعلیم و تربیت، امری مهم و ضروری بوده و شایسته است هر نظامی در مراحل مختلف تمدن سازی خود آن را بازیابی و موردتوجه قرار دهد.
در این میان برخی اندیشمندان معتقدند که از آموزههای دینی (قرآن و احادیث) نمیتوان اصول و مبانی نظام تعلیم و تربیت را استخراج کرده و تنها منبع الهامبخش در این زمینه، دانشهای ناقص بشری است. اگرچه پاسخهایی تئوری به این شُبهه دادهشده، لکن به نظر میرسد بهترین پاسخ عملی در این خصوص، مراجعه به آموزههای دینی و استخراج اصول و مبانی مطرحشده در خصوص نظام تعلیم و تربیت افراد و جوامع انسانی باشد که میتواند درنهایت بخشی از مهمترین خلأهای ترسیم الگوی سبک زندگی اسلامی را تکمیل کند.
گزارشی از سبک و سیره علمی امام صادق عليه السلام
امام صادق(ع) در مدت ۳۴ سال امامت پربرکت خویش، نقش شایستهای در گسترش فرهنگ حیاتبخش اسلام انجام دادند. آن حضرت با استفاده از فرصت بهدستآمده در عصر خویش (درگیری و نزاع میان بنیامیه و بنیعباس) وسیعترین دانشگاه اسلامی را پیریزی نمودند بهگونهای که گفتهشده در دانشگاه آن حضرت حدود چهار هزار نفر شاگرد پرورش یافتند. در زمان امام صادق(ع)، نهضتهای فرهنگی زیادی وجود داشت که بسیاری از آنها اسلام را تهدید میکردند. در این شرایط، امام صادق(ع) با تمام قوا، باهمه این جریانهای فکری مختلف برخورد کرده و مکتبی بزرگ با حضور عالمان بزرگ رشتههای حدیث، تفسیر، حکمت و … تشکیل دادند.
در این بخش به چند نمونه از اقوال شاگردان برجسته ایشآنکه بیانگر سبک و سیره علمی آن امام همام است اشارهشده و تفصیل این مبحث به کتاب «استاد الاسد» ارجاع داده میشود (ر.ک: حیدر، ۱۳۶۹، ص۹۲):
از دیگر شاگردان امام، جابر بن حیان است. وی کتابی در هزار ورق تألیف کرد و رسالههای امام را که پانصد رساله بود در آن فراهم آورد. جابر فردی مشهور در بین دانشمندان است و کتابهای او درزمینه شیمی به لاتین ترجمهشده است (شهیدی، ۱۳۶۰، ص۶۵).
اصول و مبانی تعلیم و تعلّم در مکتب امام صادق عليه السلام
امامان شیعه در سیره و سخنان خود به تمام جنبههای انسان (بدنی، روحی، عقلی، عاطفی و دینی) توجه کردهاند و از سیره و سخنان آنان میتوان در تمام این جنبهها، اهداف و مبانی تربیتی آن را استخراج کرد. در ادامه تلاش میشود تا نمونههایی از سیره و سخنان امام صادق درزمینههای دینی- اخلاقی، اجتماعی و سیاسی را ذکر کرده و از خلال آن اصول و مبانی تعلیم و تعلم را جهت دستیابی به سبک زندگی علمی آن امام همام استخراج نماییم.
مبانی اخلاقی و دینی تعلیم و تعلّم از منظر امام صادق عليه السلام
تأکید بر خداباوری
امام صادق(ع) دوستان حقیقی خود را چنین معرفی میکند: « آنها باخدا انس گرفتهاند و ازآنچه مالاندوزان به آن انس گرفتهاند در هراسند. مؤمنان از نعمتهای الهی بهره میبرند اما به آنها وابسته نمیشوند. وابستگی به مال دنیا موجب بندگی انسان در برابر مادیات خواهد شد. زراندوزان هماره به ثروت خود وابستهاند و شیعیان واقعی با یاد خدا آرامش مییابند (ابن شعبه حرانی، ۱۳۵۸، ص۳۰۲).
بنابراین امام صادق (ع) با این سخن گرانبهای خود، دو اصل بسیار مهم را برای فرایند فوق مطرح میکند:
الف) لزوم بهرهگیری از نعمات الهی
امام(ع) تأکید میکنند که انس با خداوند بهمنزله عدم استفاده از نعمات خداوند نیست. بلکه خداوند نعمتهایش را برای بندگانش خلق کرده است و باید از آنها بهره گرفت و همانگونه که قبلاً گفته شد خود این نعمات و استفاده از آنها راهی است جهت شکرگزاری و اتصال به خداوند.
این مطلب نیز مسئله بسیار مهمی است چون در طول تاریخ، دو گروه در همین زمینه به اسلام زیان رساندهاند: گروه اول که خود مؤمن بودند اما اعتقاد داشتند که برای گرایش بهسوی خداوند و انس با او باید از مادیات (نعمات حلال خداوند) چشمپوشی کرد و دنیا را ترک نمود.
گروه دوم آنهایی بودند که مغرضانه و یا نافهمانه دین اسلام را به دلیل دوری از دنیا و ترک نعمات خداوند دینی میدانند که خواهان توسعه و پیشرفت نیست. امام صادق(ع) با این سخن، یکی از اصول مهم خداپرستی را مطرح میکند که انسان با استفاده صحیح از دنیا و نعمات خداوند به او شناخت و گرایش پیدا میکند (ر.ک: حجتی، ۱۳۶۰، ص۱۸).
ب) لزوم بهرهگیری از دنیا بهمثابهوسیله و ابزار
دنیا و آنچه در اوست برای رفاه و سعادت دنیوی انسان است. اما درعینحال انسان غیر از رفاه و سعادت دنیوی، سعادتی نهایی و مهمتر دارد. بنابراین رفاه و سعادت دنیوی باید در مسیر و جهت آن سعادت نهایی و مهمتر قرار گیرد. بهعبارتدیگر دنیا وسیله آخرت است و بهخودیخود هدفی نهایی نیست.
تأکید بر خدامحوری
امام صادق(ع) در فرازی از سخنان خود درزمینه وظیفه انسان در برابر نعمات خداوند، به فضایل اخلاقیای اشاره میکنند که ازلحاظ تربیتی بسیار اهمیت دارد. ایشان میفرمایند: «کسی که خداوند دین حق را به او شناسانده و او را هدایت کرده و به رشد رسانیده و عقلی به او داده که بتواند بهوسیله آن نعمتهای خدا را بشناسد و او را علم و حکمت بهرهمند ساخته تا بتواند کارهایش را باتدبیر انجام دهد، باید شکرگزار خدا باشد و درباره نعمتهای خدا بیاندیشد و کفران نعمت ننماید و همواره روح اطاعت از خدا و ترک گناه و معصیت در او وجود داشته باشد» (کلینی، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۹۰).
امام صادق(ع) در ادامه مباحث خود به مجموعهای از فضایل اخلاقی اشاره میکنند که برای نیل به کمالات انسانی جنبه کلیدی دارند؛ یعنی با انجام آنها، انسان به فضایل اخلاقی دیگر نیز دست مییابد. گام اول در این مسیر، تقویت روحیه شکرگزاری و حقشناسی است. کسی که نسبت به خدمت کوچک انسانها حقشناسی میکند، چگونه حاضر است از کنار نعمتهای بینهایت الهی بیتفاوت بگذرد؟
گام بعدی این است که انسان همیشه و در همه حال بهاد خدا باشد. خُلق سوم از مجموع این اخلاق کلیدی نیز این است که انسان نسبت به ولینعمت خود فرمانبردار و مطیع بوده و مرتکب عصیان و گناه نشود. حضرت در ادامه به بیان چگونگی متخلق شدن انسان به این سه خلق کلیدی میپردازند که مضمون سخنان ایشان به این شرح است: «انسان باید درباره نعمتهایی که خداوند به او داده بیاندیشد. نعمتهای خداوند سه دستهاند؛ یک دسته نعمتهایی است که مربوط بهپیش از تولد انسان است. دسته دوم، نعمتهایی است که خداوند وعده آنها را در روز قیامت داده است. شرط رسیدن به نعمتهای اخروی، اطاعت از دستورات الهی است» (مصباح یزدی، ۱۳۸۰، ص۲).
تأکید بر اولویت آموزش معارف دینی
از منظر امام صادق(ع) یکی از اصول و مبانی تربیت اسلامی، یادگیری عبادات مخصوصاً قرآن کریم و تقدم بخشی به آنها در جریان امور زندگی است.
بهعنوانمثال حضرت(ع) در این زمینه میفرمایند: «خیری نیست در آن گروه از اصحاب ما که نفقه در دین نمیکنند. ای بشیر، اگر یکی از شما به مسائل دینیاش آگاه نباشد به دیگران محتاج میشود و زمانی که به آنها نیازمند شد آنها ناخواسته او را در وادی گمراهی خود وارد میسازند» (کلینی، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۳۳).
همچنین باید توجه داشت که عبادات و یادگیری و عمل به آنها یکی از مهمترین تأکیدات امام صادق(ع) و دیگر ائمه است. بنابراین در ضمن اصول و مبانی تعلیم و تعلم اسلامی باید به آموزش عبادات و تأکید بر اهمیت و الویت آنها توجه ویژه نمود.
تأکید بر اخلاق محوری و رعایت آداب انسانی ـ اسلامی
از بررسی مجموع روایات و سیره علمی امام صادق(ع)، میتوان به اصول و مبانی متعددی درزمینه نظام تعلیم و تربیت دستیافت که در این مقاله تلاش شده است تا به برخی از آنها اشاره شود. در ادامه به نظر میرسد از دیگر مبانی قابلاستخراج از کلام ایشان، تأکید بر اخلاق محوری و رعایت آداب اخلاقی در تعلیم و تعلم باشد.
ازاینروی آن امام همام میفرمایند: «از ما نیست کسی که به بزرگترها احترام و به کوچکترها رحم نکند». همچنین از آن حضرت نقلشده است که هرگز امام حسین(ع) جلوتر از امام حسن(ع) حرکت نمیکردند و اگر آن دو باهم بودند هرگز امام حسین(ع) جلوتر از امام حسن(ع) سخن نمیگفت (کلینی، ۱۴۰۱ق، ج۳، ص۷۳).
همچنین در بیانی دیگر میفرمایند: «صبر و راستگویی و بردباری و خوشخلقی از اخلاق پیامبران است و در روز قیامت چیزی بهتر از حسن خلق در میزان (اعمال) گذاشته نمیشود. همچنین میفرمایند: هر کس جویا و پیرو ما باشد و از دشمنان ما پیروی نکند و چیزی که میداند بگوید و ازآنچه نمیداند و یا بر او مشکل (مشتبه) است، سکوت کند، در بهشت است (کمپانی، ۱۳۶۳، ص۵۲).
در این سخن امام نکته تربیتی مهمی نهفته است که راهنمای همه معلمان و دانشآموزان است. معلم باید بر آنچه واقف است، بیاموزد؛ و در آنچه نمیداند سکوت کند. در تعلیم و تربیت نباید چیزی غلط و ناصواب آموخت و معلم در این مهم بیشترین نقش را دارد. واژه «نمیدانم»، بسیار آموزندهتر است از «میدانم» که نمیآموزد. و همچنین از سخنان ایشان است که: «سه چیز در او بلاغت و شیوائی است، معنی مقصود را رساندن، از سخن بیهوده دوری جستن، و با لفظ کم، معنی بسیار فهماندن» (ابن شعبه بحرانی، ۱۳۵۸، ص۳۳۲).
از این سخن گهربار که راهنمای ما در نظام آموزشوپرورش است میتوان اینگونه نتیجه گرفت که:
۱- معلم باید معنی و مقصود و هدف خود را برساند. بهعبارتدیگر معلم باید به دانشآموزان بفهماند که از آنها چه میخواهد و هدف آن درس چیست. در بسیاری از مواقع، معلم آموزش میدهد اما چون هدفش برای دانشآموزان ـ و حتی بعضی مواقع برای خود- مشخص نیست، به یادگیری نمیانجامد.
۲- معلم باید از سخنان بیهوده بپرهیزد. یکی از مصادیق سخنان بیهوده در آموزش، خارج شدن از مدار محتوا یا موضوعی است که در حال آموزش است. اگر معلمی بیربط با موضوع آموزش صحبت کند، یادگیری با مشکل مواجه میشود زیرا تحقیقات نشان داده است که ارتباط و پیوستگی مطالب نقش مهمی در یادگیری دارد (پیاژه، ۱۹۶۹م، ص۲۵).
مصداق دیگر سخنان بیهوده، سخنان ناروا و نامناسب است. این مسئله بسیار مهمی است زیرا دانشآموزان بسیاری از امور را از طریق سخنان و رفتار معلم میآموزند و اگر سخن و رفتار او ناشایست باشد به دانشآموز منتقل میشود. غزالی در رسالهالادب فیالدین میگوید که معلم باید شایسته این جایگاه بوده و دارای خصایل نیکو باشد زیرا رفتار وی در دانشآموز بسیار تأثیر میگذارد: «شاگردان نوجوان در سالیانی زندگی میکنند که تقلیدگرند و در چشم آنان آن معلم مردی نمونه است؛ چشمهایشان به رفتار و کردار او دوختهشده است و دریچه گوشهایشان به گفتار او گشوده گردیده است. اینان هر چه او بخواهد میخواهند و هر چه نپسندد نمیپسندد» (شلبی، ۱۹۵۱م، ص۲۱۱).
۳- الفاظ و نحوه کاربرد آنها نیز در یادگیری بسیار مؤثر است. فارابی در کتاب «الفاظ المستعمله»، روش آموزش را به دو قسمت کلی تقسیم میکند: روش مسموع و روش احتذاء. درروش مسموع یادگیری بر اساس انتقال مفاهیم الفاظ صورت میگیرد و درروش احتذاء که روشی تقلیدی است، متعلم با مشاهده افعال معلم و تقلید از او به یادگیری میرسد (دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، ۱۳۷۷، ص۱۳۴).
محققان تأکید میکنند که در کاربرد لفظ، باید به معنا و زمینه کاربرد آن توجه داشته باشیم. مثلاً میتوان از واژه گربه معانی مختلفی استنباط کرد: خود گربه، یک شئ یا موجود خزهپوش و جاندار گربه صفت. بنابراین معلم باید در آموزش به معنای واژهها و الفاظ توجه کند
تأکید بر رعایت تقوای علمی
یکی دیگر از سفارشها بسیار مهم ائمه اطهار(ع)، رعایت تقوا و توجه به آن است. بر این اساس تقوا، یکی از مبانی بسیار مهم در تربیت اسلامی است. از مجموع بیانات متعدد امام صادق(ع) در این زمینه، اینگونه برداشت میشود که لازم است انسان در همه حال مسئله تقوا را رعایت کند کهکی از مهمترین زمینههای آن، رعایت تقوا در تعلیم و تعلم است.
بهعنوان نمونه میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: امام صادق(ع) میفرماید: ای گروه جوانان تقوای الهی را پیشه گیرید. همچنین در بیانی دیگر میفرماید: سزاوار نیست برای مؤمن که در مجلسی بنشیند که در آن معصیت میشود و نمیتواند جلوی آن را بگیرد (کلینی، ۱۴۰۱ق، ج۲، ص۳۷۴).
مبانی سیاسی و اجتماعی تعلیم و تعلّم از منظر امام صادق عليه السلام
توصیه به هماندیشی و مدارا با مخالفان
امام صادق (ع) شیعیان را به همزیستی و مدارا با اهل سنت دعوت کرده و در مواردی به ایشان دستور به برقراری جلسات علمی و مناظره میدهند تا به این طریق هم شیعیان از جامعه اکثریت منزوی نشوند و هم بتوان احکام و اصول شیعی را با ملاطفت به آنان منتقل کرد. ازاینرو در مدار حق با مسامحه با آنان رفتار میشد اما این سهل گرفتن هرگز به معنای زیر پا گذاشتن اصول نبود و آنجا که مسئله اصولی در میان بود، حضرت هرگز تسلیم نمیشد.
بهعنوانمثال دریکی از سفرها، امام صادق(ع) به حیره (شهری در میان بصره و کوفه) آمد. در آنجا منصور دوانیقی به خاطر ختنه فرزندش جمعی را به مهمانی دعوت کرده بود. امام نیز ناگزیر در آن مجلس حاضر شد. وقتیکه سفره غذا انداختند، هنگام صرف غذا یکی از حاضرین آب خواست ولی بهجای آن شراب آوردند. وقتی ظرف شراب را به او دادند، امام بیدرنگ برخواست و مجلس را ترک کرد و فرمود که رسول خدا فرموده است: «ملعون است کسی که در کنار سفرهای بنشیند که در آن سفره شراب نوشیده شود» (محمدی، ۱۳۷۹، ص۸۲).