بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از خصوصیات فرزندان و کودکان این است که بازی، جزئی از زندگی آنهاست. کودک تا سن 7 سالگی تمام زندگیاش بازی است و بعد از آن تا 12 سالگی بخشی از زندگی او بازی است. یکی دیگر از خصوصیات این بچه هیجان زیاد است و باید از این استفاده کرد.
از خصوصیات دیگر آنها حس پرسشگری است و مدام سوال میکنند. در روایات داریم که علوم گنجینه ای دارد و کلید این خزائن، سوال کردن است. در دوره نوجوانی هم انسان مدام در حال سوال کردن است و وقتی نوجوانی از ما در مورد چیزی سوال کرد خوشحال باشیم زیرا نشان میدهد که آن موضوع برایش مهم است.
گفتگو با این کودک خوب است که با زبان شعر باشد.
در رأس مباحث تربیتی اول از همه باید به اعتقادات، ارزش ها و مهارتها بپردازیم.
نماز یک امر اعتقادی و ارزشی و یک مهارت است که بچه باید آموزش ببیند و باید برایش تبیین کنیم که نماز یک وظیفه است در برابر خداوند.
یکی از راه های تربیت بحث “تلقین” است و پیشنهاد میکنم از تلقین های مثبت استفاده کنید.
من با زندانیها حرف میزدم که یکی از این زندانی ها به من میگفت: من از روز اول بدبخت و بیچاره بودم. شاید پدر و مادرش در کودکی همیشه به او تلقین کردند که تو بدبختی.
همیشه به فرزند خود تلقین کنیم که خدا ما را میبیند. وقتی این مسئله برای بچه روشن شود همیشه مراقب است زیرا خدا را شاهد میداند.
اول از همه باید کاری کنیم تا کودکان ما را بپسندد. مثلا با زبان کودکانه حرف بزنیم و شعر بخوانیم. در انتقال پیام سعی کنیم غیرمستقیم حرف بزنیم.
با مثالهای جذاب هم میتوان نکات تربیتی را آموخت. مثلا بگویم: بچه ها! آیا اگر من مغز و پوسته بذر هندوانه را از هم جدا کنم و بکارم آیا هندوانه سبز میشود؟ قطعا اینگونه نیست و اینها باید با هم باشند.
خب پس بدانیم همینکه به زبان بگوییم خدا را دوست داریم کافی نیست و باید در عمل این را نشان دهیم.
مادری که به خاسته های فرزندش گوش ندهد و فقط بگوید دوستت دارم کافی نیست.